- مرغبین
- جمع مرغب در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی مرغبین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع راغب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
کارابین، نوعی تفنگ لوله کوتاه سرپر، قرابین
هر یک از پرندگان آبزی، با پاهای پرده دار و کوتاه، گردن دراز و نوک پهن، اردک
نگهبان یا مامور مرز، سرحددار، کنایه از حاکم قسمتی از کشور، برای مثال یکی روز مرد آرزومند نان / دگر روز بر کشوری مرزبان (فردوسی۲ - ۱۵۰۴) ، در دورۀ ساسانیان، حاکم سرحدی، کنایه از نگهبان
جمع عربان، از ریشه پارسی ربون ها، بیعانه
تثنیه غریب: غریب القرآن و غریب الحدیث
قرابینه فرانسوی تازی گشته توفک تفنگ کوچک، جمع قربان، همنشینان برخیان قسمی تفنگ کوتاه و سبک
میانه ی
جمع مبغض، دشمن داشتگان نا خوشایند ها، جمع مبغض، کینه توزان دشمنان بیزاران دلزدگان جمع مبغض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مبغض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مبغضین امیر المومنین علیه السلام (را) که طینت از خمیر مایه سجین است
جمع مترقب، چشم داشته ها چشمداشت ها امید بسته ها، جمع مترقب، برمو گران جمع مترقب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)، جمع مترقب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع مترتب، پا بر جایان فرجام ها جمع مترتب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متغلب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مجرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : تشکیل مصلحت خانه ملفقه از عقلا وقت و مجربین عصر. . ، جمع مجرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مخرب، ویرانگران جمع مخرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرشد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرشد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مشح در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرشح در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
ارسال شدگان
حاکم ومیر سرحد، سرحد دار
جمع مردد در حالت نصب و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مراقب، زناوندان هو داران نگهبانان امیدواران جمع مراقب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
به گونه رمن باران های بهاری بارش های آغاز بهار
جمع مرابط، پیونداران مرز داران پاسداران دین جمع مرابط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرجح در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرجح درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرتکب، پیشاران سوار شوندگان گناه کنندگان جمع مرتکب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مرتکبین خلاف جریمه خواهند شد
جمع مرتعب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرتد، دور وندان دینگردانان جمع مرتد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده کنند)
جمع مرتبط، پیوستگان جمع مرتبط در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
ظرف و کوزه گلی لعاب دار یا چینی دهن گشاد: ... با تمامی چینی آلات از لنگریهای بزرگ فغفوری و مرتبانها و بادیه ها ودیگر ظروف نفیسه غوری و فغفوری که در چینی خانه موجود بود وقف ژستانه متبرکه صفیه صفویه... فرموده
جمع مرتاب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مربوب، پروردگان بندگان جمع مربوب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرغبه، جمع مرغبه
اسم عام پرندگان آبی (دریایی)، نوعی از طیوراز راسته پرده دارانت از رده کاریناتها که بیشتر در آب رودخانه ها واستخرها بسر میبرد و گاهی در خانه های شمال ایران نگهداری میشود
جمع مرعوب، شکوهیدگان ترسانان ترسیدگان جمع مرعوب در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)