جدول جو
جدول جو

معنی مرسال - جستجوی لغت در جدول جو

مرسال
(مِ)
تیر کوتاه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تیر ناوک. (دهار) ، ناقه مرسال، شتر مادۀ نرم رو. ج، مراسیل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گویند لایکون الفتی مرسالا، یعنی جوان فرستندۀ لقمه به گلوی خود نیست، و یا فرستندۀ شاخه نیست برای آسیب رساندن به رفیق خویش. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رسول و فرستاده، و آن تشبیه است به سهم وتیر کوچک به جهت چابکی وی. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مرسال
تیرک تیر کوچک، پیک فرستاده، رهوار: اشتر
تصویری از مرسال
تصویر مرسال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارسال
تصویر ارسال
فرستادن، رها کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ رسل. پاره های چیزی: جائت الخیل ارسالاً، ای قطیعاً قطیعاً.
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ گُ تَ)
فرستادن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (مؤید الفضلاء) (غیاث). گسیل کردن. گسی کردن. ایفاد. فارسیان، ارسال را بر تحفه و سوغات استعمال کنند. (غیاث از مصطلحات) : شتاب کن در ارسال جواب این نبشته بسوی امیرالمؤمنین. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314).
ارسال نیازم همگی ناز تو رد کرد
من خوب فرستادم و او خوب فرستاد.
سالک یزدی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از مراسل
تصویر مراسل
فرستنده، ارسال کننده، نامه فرستنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرساه
تصویر مرساه
لنگر لنگر کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
از ساخته های فارسی گویان مرسله بنگرید به مرسله فرستاده شده. توضیح این لفظ بقانون عربی غلط است چه رسل فعل ماضی لازم است و اسم مفعول ندارد و بجای آن در عربی مرسل گفته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
فرستادن، گسیل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراسل
تصویر مراسل
((مُ س))
نامه فرستنده، جمع مراسلین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
((اِ))
فرستادن، روانه ساختن، پیک فرستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
فرستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
يرسل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
Consignment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
envoi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
발송
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
gönderi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
ارسال
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
uwasilishaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
প্রেরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
שִׁלּוּחַ
دیکشنری فارسی به عبری
ارسال، ارسال کنید
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
発送
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
zending
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
भेजना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
pengiriman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
การส่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
envío
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
remessa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
发货
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
wysyłka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
відправка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
Sendung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
отправка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
spedizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی