- مردد
دودل، سرگردان
معنی مردد - جستجوی لغت در جدول جو
- مردد (مُ رَدْ دَ)
مرد دودله و سرگشته که بیرون شد کار نداند. (منتهی الارب). حائر بائر. (متن اللغه). دودل. دو دله. که اسیر شک و تردید است. که مصمم نیست. که بر کاری استوار نیست. مردد شدن، به تردید افتادن.
، بی قرار. ناپایدار. بی ثبات. متردد. (ناظم الاطباء) ، بازگردانیده شده. (غیاث اللغات) ، هلاک شونده. (منتهی الارب)
، بی قرار. ناپایدار. بی ثبات. متردد. (ناظم الاطباء) ، بازگردانیده شده. (غیاث اللغات) ، هلاک شونده. (منتهی الارب)
- مردد (مُ رَدْ دِ)
بسیار گرداننده، کسی که تردید می کند. (ناظم الاطباء)
- مردد
دو دله، سرگردان
- مردد ((مُ رَ دَّ))
دودل
- مردد
دودل
- مردد
آشفته رای، بی ثبات، حیران، دودل، سرگشته، متردد، متزلزل، مذبذب، مشکوک، نامطمئن، نگران
متضاد: مصمم
متضاد: مصمم
- مردد
متردّدٌ
- مردد
Reluctant, Hesitant
- مردد
hésitant, réticent
- مردد
ہچکچانے والا , ہچکچاہٹ
- مردد
hesitante, relutante
- مردد
zögerlich
- مردد
wahający się, niechętny
- مردد
колеблющийся , неохотный
- مردد
вагатливий , неохочий
- مردد
aarzelend
- مردد
ลังเล , ไม่เต็มใจ
- مردد
esitante, riluttante
- مردد
wavivu, wasiwasi
- مردد
מהסס , מהסס
- مردد
ためらう , 気が進まない
- مردد
犹豫的 , 不情愿的
- مردد
머뭇거리는 , 마지못한
- مردد
dudoso, reacio
- مردد
ragu, enggan
- مردد
দ্বিধাগ্রস্ত , অনিচ্ছুক
- مردد
हिचकिचाया हुआ , अनिच्छुक
- مردد
tereddütlü, isteksiz
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
