جدول جو
جدول جو

معنی مرداسپرم - جستجوی لغت در جدول جو

مرداسپرم
(مُ اِ پَ رَ)
ریحان القبور. (تذکرۀ انطاکی). نوعی مورد و آن آس صحرائی باشد. بخور آن کرم معده را بکشد. (از برهان قاطع). آس بریست و درقوه مانند بادآورده بود و بهترین آن رومی بود و طبیعت آن خشک و گرم بود و در دویم صرع را نافع بود و مقوی معده و جگر بود و چون بر خود گیرند کرم مقعد بکشد. (از ابن بیطار). مرداسفرم. (برهان قاطع) (آنندراج). مورداسپرم. مورد اسفرم. و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مورد اسپرم
تصویر مورد اسپرم
در علم زیست شناسی نوعی مورد با برگ های پهن و زرد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ اِ فَ رَ)
مرداسپرم. مورداسفرم. مورداسپرم. و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ رَ)
نام یکی از اقسام ریحان است و منبت آن در بلاد عرب باشد و خوش اسپرم همان است. (برهان قاطع). رجوع به شاه اسپرم، شاه اسفرهم و شاه اسفرغم، و شاهسپرغم، شاهسفرم، شاهسپرهم و شاه اسفر شود
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ رَ)
یکی از چندین کتاب پهلوی است که در تألیف کتاب زراتشت نامه از آن استفاده شده است. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف دکتر معین ص 475). و رجوع شود به زاتسپرم در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ رَ)
نوعی از ریحان که یک برگ آن مانند برگ مورد است. (ناظم الاطباء). آس بری است و گویند اسم پارسی اذخر است. (انجمن آرا) (آنندراج) (تحفۀ حکیم مؤمن). نام نوعی از ریحان است که برگ آن به برگ مورد ماند و بعضی گویند مورد صحرایی است و بعضی دیگر گویند مورد رومی است. بو کردن و خوردن آن رطوبات دماغی را نافع باشد. (برهان). خیزران بلدی. مورد بیابانی. آس بری. مورد اسفرم. مورد صحرایی. قف وانظر. (یادداشت مؤلف). مورد بری است و نیکوترین آن رومی بود و طبیعت آن گرم و خشک است و صرع را نیکو بود مقوی معده و جگر بود و صداع و رطوبات دماغ را نافع بود چون به خود برگیرند کرم را بکشد. (اختیارات بدیعی). و رجوع به مورد شود
لغت نامه دهخدا
(گِ اِ پَ)
نوعی از سپر باشد که تا اواخر قرن شانزدهم میلادی رایج بوده است
لغت نامه دهخدا
کوله خس. مرد افکن (افگن)، آنکه پهلوانان را بر زمین زند قوی پرزور: پسند آمد و گفت: اینت سپاه سواران مرد افکن و رزم خواه. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مورد اسپرم
تصویر مورد اسپرم
کوله خس
فرهنگ لغت هوشیار