جدول جو
جدول جو

معنی مردآزما - جستجوی لغت در جدول جو

مردآزما
(خَ)
کنایه از قوی و پرزور. مردافکن. (آنندراج) :
دور قدح به مرکز لامی شود تمام
در محفلی که ساغر مردآزما زنند.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مردآسا
تصویر مردآسا
مانند مرد، دلیر، دلاور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبردآزما
تصویر نبردآزما
جنگ آزموده، جنگاور، جنگی، دلیر
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
مهرآزمای. آزمایندۀ محبت. که دوستی و مهر را به امتحان گیرد. مهرورز. عاشق. رجوع به مهرآزمای شود
لغت نامه دهخدا
(دَ نُ / نِ / نَ)
نبردآزمای. رجوع به نبردآزمای شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مراهق. بالغ. جوان بالیده و گوالیده. یافع. رجوع به یافع در این لغت نامه شود، بمانند مرد. همانند مرد
لغت نامه دهخدا
(خَ)
که فرزند نرینه زاید:
مخنث نمی زاید اکنون طبایع
که زین چار زن مردزائی نبینم.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 294)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهرآزما
تصویر مهرآزما
عاشق، آزماینده محبت
فرهنگ لغت هوشیار
مانندمرد دلیر: ... و گفت: عرض خدا بر پشت ما ایستاده بود ای جوانمردان، نیرو کنید و مردآسا باشید که بارگرانست
فرهنگ لغت هوشیار
پیکارجو، پیکارگر، جنگاور، جنگجو، رزمجو، رزمنده، سلجشور، محارب، نبردپیشه، نبرده
فرهنگ واژه مترادف متضاد