- مرحوم
- آمرزیده، شادروان، زنده یاد
معنی مرحوم - جستجوی لغت در جدول جو
- مرحوم
- مرده، درگذشته، آمرزیده شده، مورد مهربانی قرارگرفته
- مرحوم
- خدا بیامرز، شادروان، مغفور، آمرزیده
- مرحوم ((مَ))
- آمرزیده شده، مجازاً، شخص درگذشته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنده یاد، شادروان
مرحومه در فارسی مونث مرحوم: آمرزیده نیکیاد درگذشته مونث مرحوم امت مرحومه (مسلمانان) جمع مرحومات
زن مرحوم، مرده، درگذشته، آمرزیده شده، مورد مهربانی قرارگرفته
بی بهره
به آیین
رانده شده، سنگسار شده
ناامید، بی بهره، بی نصیب
دراز، آبگنده
باز داشته شده، بی نصیب
فرمان، دستور، آئین، عادت و روش
سنگسار شده، رانده شده سنگسار شده، رانده جمع مرجومین
خط دار، مکتوب، نگارش یافته
نوشته شده، خط دار
ویژگی هنجاری که براساس آیین یا فرهنگ در یک جامعه رایج شده است، چیزی که از طرف والی یا حاکم به کسی داده می شود، جیره، مواجب
Deprived, Disadvantaged
privado, desfavorecido
benachteiligt
pozbawiony
лишённый , обездоленный
позбавлений , знедолений
beroofd, benadeeld
privado, desfavorecido
privé, défavorisé
privato, svantaggiato
वंचित
terampas, kurang beruntung