- مرحمتی
اهدایی، اعطایی
معنی مرحمتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربوط به مردم، کنایه از از جنس بشر بودن، کنایه از مروّت، انسانیّت، کنایه از خوش رفتاری با مردم
(رَ مَ)
لغت نامه دهخدا
حالت بیرحمت. کیفیت و چگونگی بیرحمت. بیرحمی. سنگدلی. قساوت قلب: و از جملۀ بیرحمتی و سخت دلی او یکی آن بود... که... پرسید که عدد محبوسان چند است. فرمود که همه را بباید کشتن سی و شش هزار تن برآمد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 107).
ز بیرحمتی داده پیر مجوس
سواد حبش را بتاراج روس.
نظامی
ز بیرحمتی داده پیر مجوس
سواد حبش را بتاراج روس.
نظامی
(مَ مَ)
لغت نامه دهخدا
مأخوذ ازتازی، منسوب به ملامت و سزاوار نکوهش و مستحق ملامت. (ناظم الاطباء) ، پیرو فرقۀ ملامتیه. ملامی: ترس قدریان و رجای مرجیان صفت ملامتی بود و اندر تحت این رمزی است. (کشف المحجوب هجویری چ لنینگراد ص 74). مرائی راهی رود که خلق ورا قبول کند و ملامتی به تکلف راهی رود که خلق ورا رد کند. (کشف المحجوب هجویری ایضاً ص 75). پس ملامتی را باید که نخست خصومت دنیائی و عقبائی از خلق منقطع کند. (کشف المحجوب هجویری ایضاً ص 75).
از پس کنیت سگی چیست به شهر نام ما
دردکش ملامتی، سیم کش قلندری.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 428).
و رجوع به ملامتیان شود
از پس کنیت سگی چیست به شهر نام ما
دردکش ملامتی، سیم کش قلندری.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 428).
و رجوع به ملامتیان شود
(مَ لَ دَرْ رِ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان الند است که در بخش حومه شهرستان خوی واقع است و 453 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(مُرْ رِ مَکْ کی)
لغت نامه دهخدا
نوعی درخت ’مر’ و بهترینش آن است که خوشبوی و تلخ و صاف و مایل به سرخی بود. (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به مرمکی ذیل مرّ شود
(تَ رُ مَ)
لغت نامه دهخدا
ترمنشت. مقابل آرمتی. بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتنی و سرکشی. رجوع به ترمنشت و فرهنگ ایران باستان ص 83 شود
(رَ تَ)
لغت نامه دهخدا
محرم بودن. محرمی. رازداری: و عقل مرد را به هشت خصلت بتوان شناخت... چهارم موضع شناختن راز و وقوف بر محرمیت دوستان. (کلیله و دمنه). رجوع به محرم شود، خویشی. حرام بودگی نکاح به سبب خویشی نزدیک.
- صیغۀ محرمیت، اجرای صیغۀ عقد منقطع میان دختر و مردی تا از راه مصاهرت، مادر دختر و یا دختر مادر بر مردی بیگانه محرم شود
- صیغۀ محرمیت، اجرای صیغۀ عقد منقطع میان دختر و مردی تا از راه مصاهرت، مادر دختر و یا دختر مادر بر مردی بیگانه محرم شود
انسان بودن بشریت انسانیت، دارای صفات نیک انسان بودن مروت: بگیتی به از مردمی کار نیست بدین با تو دانش به پیکار نیست. (شا)
در تازی نیامده همرازی همدلی محرم بودن: بخلوت خانه سلوت راه یافتند و چون دو هم آواز در پرده محرمیت ساخته چین از پیشانی امانی بگشودند
گل محمدی: گل گلاب از گیاهان واحد وزن قدیم معمول در اصفهان مساوی یک ری و نیم. منسوب به محمد (مطلقا)، منسوب به محمد ص بن عبدالله پیغمبر اسلام
ارژنی منسوب به مرمر: ساخته از مرمر: مجسمه مرمری، مانند مرمر: سینه مرمری
ساخته نادرست فارسی گویان به جای ملامی نکوهشی منسوب به ملامت، پیرو ملامتیه: (از پس کنیت سگی چیست بشهر نام ماک درد کش ملامتی سیم کش قلندری) (خاقانی. سج. 428) توضیح در عربی تاء مصدری و نظایر آن از آخر کلمات ملحق به یاء نسبت حذف شود و} ملامی {گویند اما در فارسی ملامتی و اباحتی بسیار استعمال شود
احسان، اکرام، التفات، تفضل، رافت، شفقت، عطا، عنایت، لطف، مهربانی، نوازش، مهربانی کردن، لطف داشتن
گیاهی که کنار جوی آب روید و از آن برای درمان زخم یا آماس استفاده
