آن که اسب آراسته و آماده برای جنگ نگاه میدارد. (ناظم الاطباء). آن که می گیرد و نگهداری می کند اسب را برای رباط. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). شخصی که معین کند اسب را برای رباط. (آنندراج) ، بسته و بهم بسته. پیوسته و بند کرده شده. ربط داده شده. (ناظم الاطباء). چیزی که به دیگری ارتباط دارد. پیوسته. (فرهنگ فارسی معین). دو چیز که با هم راه و رابطه ای و دو تن که به هم بستگی و ارتباطی داشته باشند. نیز رجوع به مرتبطه شود
آن که اسب آراسته و آماده برای جنگ نگاه میدارد. (ناظم الاطباء). آن که می گیرد و نگهداری می کند اسب را برای رباط. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). شخصی که معین کند اسب را برای رباط. (آنندراج) ، بسته و بهم بسته. پیوسته و بند کرده شده. ربط داده شده. (ناظم الاطباء). چیزی که به دیگری ارتباط دارد. پیوسته. (فرهنگ فارسی معین). دو چیز که با هم راه و رابطه ای و دو تن که به هم بستگی و ارتباطی داشته باشند. نیز رجوع به مرتبطه شود