جدول جو
جدول جو

معنی مرتاح - جستجوی لغت در جدول جو

مرتاح
((مُ))
بانشاط، شادان، مسرور
تصویری از مرتاح
تصویر مرتاح
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرتاض
تصویر مرتاض
تپاسبد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرتاض
تصویر مرتاض
کسی که برای تهذیب نفس ریاضت بکشد، ریاضت کش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفتاح
تصویر مفتاح
آلتی که با آن قفل و درهای بسته را بگشایند، کلید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتدح
تصویر مرتدح
فراخی گستردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتجح
تصویر مرتجح
گرداینده، مایل گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتاض
تصویر مرتاض
ریاضت کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتاب
تصویر مرتاب
آنکه در شک و تردید باشد جمع مرتابین، دو دله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریاح
تصویر مریاح
باد آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتاح
تصویر مفتاح
کلید، هر چه بدان چیزی گشایند، جمع آن مفاتیح است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتاض
تصویر مرتاض
((مُ))
ریاضت کش، ریاضت کشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتاب
تصویر مرتاب
((مُ))
آن که در شک و تردید باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفتاح
تصویر مفتاح
((مِ))
کلید، جمع مفاتیح
فرهنگ فارسی معین