جدول جو
جدول جو

معنی مذهبی - جستجوی لغت در جدول جو

مذهبی
(مَ هََ)
متدین. متشرع. مؤمن به مذهب. معتقد به شریعت و مذهبی که دارد. پای پند دستورها و آداب مذهب. متعصب در مذهب و عقیدت خویش. رجوع به مذهب شود، مربوط به مذهب.
- اشعار مذهبی، اشعاری که درباره مذهب و اولیاء مذهب باشد.
- سخنرانی مذهبی، نطقی که مربوط به مسائل مذهبی یا تبلیغ مذهب باشد. رجوع به مذهب شود
لغت نامه دهخدا
مذهبی
((مَ هَ))
مربوط یا منسوب به مذهب، دیندار مؤمن و معتقد به مذهب
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
فرهنگ فارسی معین
مذهبی
دینی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
فرهنگ واژه فارسی سره
مذهبی
مذهب گرا، باتقوا، دیندار، مومن، متقی، دینی
متضاد: غیرمذهبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مذهبی
دينيٌّ
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به عربی
مذهبی
Religious, Religiously
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مذهبی
religieux, religieusement
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مذهبی
religioso, religiosamente
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مذهبی
religioso, religiosamente
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مذهبی
religiös
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به آلمانی
مذهبی
religijny, religijnie
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به لهستانی
مذهبی
религиозный , религиозно
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به روسی
مذهبی
релігійний , релігійно
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مذهبی
religieus
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به هلندی
مذهبی
religioso, religiosamente
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مذهبی
धार्मिक , धार्मिक रूप से
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به هندی
مذهبی
مذہبی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به اردو
مذهبی
ধর্মীয় , ধর্মীয়ভাবে
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به بنگالی
مذهبی
ทางศาสนา , อย่างศาสนา
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به تایلندی
مذهبی
kidini
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مذهبی
宗教的な , 宗教的に
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مذهبی
דתי , באופן דתי
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به عبری
مذهبی
종교적인 , 종교적으로
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به کره ای
مذهبی
dini, dini olarak
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مذهبی
religius, secara religius
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مذهبی
宗教的 , 宗教上地
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مذهب
تصویر مذهب
زراندود، طلاکاری شده، زرکوبی شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ هََ بَ)
دورکردگی. راندگی. (ناظم الاطباء). رجوع به مذهب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ذَهَْ هَِ بَ)
تأنیث مذهب. رجوع به مذهّب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ بَ)
تأنیث مذهب است، به معنی ماده اسبی که بیشتر به زردی زند تا سرخی. (از متن اللغه). رجوع به مذهب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ هَِ بَ)
تأنیث مذهب. رجوع به مذهب نعت فاعلی از اذهاب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هََ بْ بی)
سست بینایی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضعیف البصر و سست بینایی. (ناظم الاطباء) ، کسی که دست می افشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهبی شود، تهی و خالی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذهبی
تصویر ذهبی
طلائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذهب
تصویر مذهب
آیین، کیش
فرهنگ واژه فارسی سره
مربوط به کتاب مقدّس، مذهبی
دیکشنری اردو به فارسی