- مذاکره
- گفت و گذار، گفتگو
معنی مذاکره - جستجوی لغت در جدول جو
- مذاکره
- با کسی در امری گفتگو کردن
- مذاکره
- مذاکره و مذاکرت در فارسی: گفت و گو خویسه گفتگو کردن با کسی در موضوعی، گفتگو: مااین روایت بمذاکره شنیدیم، جمع مذاکرات
- مذاکره ((مُ کِ رِ))
- گفتگو کردن درباره کاری یا امری
- مذاکره
- Negotiation
- مذاکره
- negociação
- مذاکره
- Verhandlung
- مذاکره
- negocjacje
- مذاکره
- переговоры
- مذاکره
- переговори
- مذاکره
- onderhandeling
- مذاکره
- negociación
- مذاکره
- négociation
- مذاکره
- negoziazione
- مذاکره
- वार्ता
- مذاکره
- আলোচনা
- مذاکره
- negosiasi
- مذاکره
- müzakere
- مذاکره
- מַשָׂא וּמַתָן
- مذاکره
- mazungumzo
- مذاکره
- การเจรจา
- مذاکره
- تفاوضٌ
- مذاکره
- مذاکرات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمدن بامداد
گفتگو کردن با کسی در موضوعی، گفتگو: مااین روایت بمذاکره شنیدیم، جمع مذاکرات
سپاسگزاری
مناکرت در فارسی: زیرکانه جنگیدن کار زار کردن با هم جنگیدن، عبارت ازین است که کوکب روزی اندر خانه کوکب شبی باشد و خداوند خانه اندر برج کوکب روزی یا کوکب شبی اندر خانه کوکب روزی و خداوند خانه اندر برج کوکب شبی (التفهیم. 485)
مونث ذاکر، قوه ای در انسان که حوادث و اعمال و اقوال را بیاد آورد حافظه. مونث ذاکر: یاده بد ایاد ورم
مؤنث واژۀ ذاکر، یاد کننده، یادآورنده، ستایش کنندۀ خدا، ثناگو، روضه خوان، قوۀ باطنی که مطالب را در ذهن نگه می دارد و گاه به مناسبتی به یاد می آورد
گفتگو کردن با کسی در موضوعی
گفت و گو کردن گپ زدن