جدول جو
جدول جو

معنی مدینات - جستجوی لغت در جدول جو

مدینات
(مَ نَ تُ اِ نِسْ سَ)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. در36هزارگزی جنوب شرقی اهواز بر سر راه اهواز به خلف آباد، در دشت گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد آبش از چاه تأمین می شود. محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محسنات
تصویر محسنات
نیکویی ها، کارهای نیک، صفات خوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مداجات
تصویر مداجات
مدارا کردن با دشمن، پنهان ساختن دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخیلات
تصویر مخیلات
جمع واژۀ مخیله، قوۀ تخیل، تصور، مرکز تخیل در مغز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محصنات
تصویر محصنات
جمع واژۀ محصنه، زن شوهردار
فرهنگ فارسی عمید
(مُ / مُ دَ)
جمع واژۀ مدیه. (متن اللغه). رجوع به مدیه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
به لغت زند و پازند به معنی شهر است و به عربی مدینه گویند. (برهان قاطع). رجوع به مدینه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ لَیْ یِ)
چیزهایی که شکم نرم کند و یبوست را برطرف نماید. (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ ملینه، تأنیث ملین. رجوع به ملین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
نزدیکی. مقاربت. (یادداشت مؤلف). رجوع به مداناه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَوْ وَ)
جمع واژۀ مدوّنه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مدونه شود
لغت نامه دهخدا
جمع مبطنه، زنان کمر باریک جمع مبطنه زنان میان باریک: و مبطنات دقاق را بر مرهقات عتاق برگزید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبنیات
تصویر مبنیات
جمع مبنیه، بنیافتگان سازیدگان اورتشان جمع مبنیه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبیضه، سپید پوشان، نا نوشته ها سپید مانده ها، سپید گران جمع مبیضه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مباینه، ناسازی ها ناجوری ها از هم جدایی ها جمع مباینه: اختلافات جداییها: آنچه از ایشان و در ایشان واقع باشد از مباینات و مخالفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایعات
تصویر مایعات
جمع مائعه، آبگونگان جمع مایعه (مایع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادیات
تصویر مادیات
جسمیات، مقابل مجردات، هر چیز که مادی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متداینات
تصویر متداینات
جمع متداینه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثمنه، هشت پارگان جمع مثمنه (مثمن) : ... هر بحر که مثمن آن خوش آینده و مستعمل است در دایره مثمنات باید آورد و مسدس آنرا مجزوء آن دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبینات
تصویر متبینات
جمع متبینه، هویدا ها آشکارکنندگان جمع متبینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمکینات
تصویر تمکینات
جمع تمکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمدنات
تصویر تمدنات
جمع تمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلینات
تصویر تلینات
جمع تلین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمرینات
تصویر تمرینات
جمع تمرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متدینات
تصویر متدینات
جمع متدینه، از ریشه پارسی دینداران جمع متدینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعینات
تصویر تعینات
هر نیزان جمع تعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزینات
تصویر تزینات
جمع تزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدخینات
تصویر تدخینات
جمع تدخین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدنیات
تصویر تدنیات
جمع تدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدوینات
تصویر تدوینات
جمع تدوین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیانات
تصویر دیانات
دینداری کردن، دینداری، آیین خدا پرستی جمع دیانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمینات
تصویر آمینات
فرانسوی پنبه کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملینات
تصویر ملینات
جمع ملینه، نرماکان، جمع ملینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدونات
تصویر مدونات
جمع مدونه (مدون)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدارات
تصویر مدارات
نرمی، لطف، مماشات، مدارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمینات
تصویر آمینات
پنبه کوهی
فرهنگ واژه فارسی سره