نعت مفعولی است از تدویل. دارای دوال. دوال دار. (فرهنگ فارسی معین) ، ظاهراً قماش کناره دار و مطرز و سجیف دار، به استعاره از دوال چرم. (فرهنگ فارسی معین) : مدول یکی اطلس بانژاد برآمد به گلگون والا چو باد. نظام قاری
نعت مفعولی است از تدویل. دارای دوال. دوال دار. (فرهنگ فارسی معین) ، ظاهراً قماش کناره دار و مطرز و سجیف دار، به استعاره از دوال چرم. (فرهنگ فارسی معین) : مدول یکی اطلس بانژاد برآمد به گلگون والا چو باد. نظام قاری
در جانورشناسی به معنی هر یک از جانورانی که علم تولید مثل را در کلنی هیدروئید که جزو شاخۀ کیسه تنان هستند به عهده دارند. مدوزها ابتدا به روی پایه های کلنی یک هیدروئید به وجود می آیند ولی پس از تکامل زندگی آزاده و پلاژیکی را شروع می کنند، شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و به همین جهت آنها را چتر دریائی نیز میگویند. حرکت مدوز به واسطۀ جهشهای متوالی که به انقباضات چتر مربوط است انجام می گیرد. (فرهنگ فارسی معین) ، در جانورشناسی، رده ای از کیسه تنان که به حالت آزاد می زیند و جزو ردۀ سیفوزوئر یا آکالف ها می باشند. این جانوران نیز شبیه چتراند و سابقاً آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه می کرده اند. ولی مدوزهای اخیر، یعنی آکالف ها از مدوز هیدروئیدها بزرگترند و حتی جنس هائی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 2/5 متر بوده است، در حالی که مدوز هیدروئیدها یک تا دو سانتی متر بیشتر قطر ندارند. چتر دریائی. عروس دریائی. (فرهنگ فارسی معین)
در جانورشناسی به معنی هر یک از جانورانی که علم تولید مثل را در کلنی هیدروئید که جزو شاخۀ کیسه تنان هستند به عهده دارند. مدوزها ابتدا به روی پایه های کلنی یک هیدروئید به وجود می آیند ولی پس از تکامل زندگی آزاده و پلاژیکی را شروع می کنند، شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و به همین جهت آنها را چتر دریائی نیز میگویند. حرکت مدوز به واسطۀ جهشهای متوالی که به انقباضات چتر مربوط است انجام می گیرد. (فرهنگ فارسی معین) ، در جانورشناسی، رده ای از کیسه تنان که به حالت آزاد می زیند و جزو ردۀ سیفوزوئر یا آکالف ها می باشند. این جانوران نیز شبیه چتراند و سابقاً آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه می کرده اند. ولی مدوزهای اخیر، یعنی آکالف ها از مدوز هیدروئیدها بزرگترند و حتی جنس هائی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 2/5 متر بوده است، در حالی که مدوز هیدروئیدها یک تا دو سانتی متر بیشتر قطر ندارند. چتر دریائی. عروس دریائی. (فرهنگ فارسی معین)
آنکه دور می گرداند. (ناظم الاطباء). گرداننده. (آنندراج) : دوّره ، جعله یدور. (متن اللغه). رجوع به تدویر شود، گرد و مدور گردانندۀ چیزی. (آنندراج). نعت فاعلی است از تدویر به معنی گرد و دایره کردن چیزی را. رجوع به تدویر شود
آنکه دور می گرداند. (ناظم الاطباء). گرداننده. (آنندراج) : دَوَّرَه ُ، جعله یدور. (متن اللغه). رجوع به تدویر شود، گرد و مدور گردانندۀ چیزی. (آنندراج). نعت فاعلی است از تدویر به معنی گرد و دایره کردن چیزی را. رجوع به تدویر شود
جمعکرده شده. (آنندراج) (غیاث اللغات). مکتوب در دیوان. دیوان انشأکرده شده و فراهم آمده. (از متن اللغه). دردیوان نبشته. مجموع. مضبوط. نعت مفعولی است از تدوین: منت برد عراق و ری از من بدین دو جای بحری ز نظم و نثر مدون درآورم. خاقانی. مقامات و مقالات ایشان مدون است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 282). و او را (بهرام گور را) شعر تازی است بغایت بلیغ و اشعار او مدون است. (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین). - مدون ساختن، ثبت دفتر و دیوان کردن. در دفتری جمع آوردن. دیوان و دفتری پرداختن. - مدون کردن، ثبت کردن. در دیوان نوشتن: شاد زی و شاد باش تا همه شاهان نام به دیوان تو کنند مدون. فرخی. - ، در دفتری جمع کردن. دیوان ساختن. ترتیب دفتر و دیوان دادن
جمعکرده شده. (آنندراج) (غیاث اللغات). مکتوب در دیوان. دیوان انشأکرده شده و فراهم آمده. (از متن اللغه). دردیوان نبشته. مجموع. مضبوط. نعت مفعولی است از تدوین: منت برد عراق و ری از من بدین دو جای بحری ز نظم و نثر مدون درآورم. خاقانی. مقامات و مقالات ایشان مدون است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 282). و او را (بهرام گور را) شعر تازی است بغایت بلیغ و اشعار او مدون است. (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین). - مدون ساختن، ثبت دفتر و دیوان کردن. در دفتری جمع آوردن. دیوان و دفتری پرداختن. - مدون کردن، ثبت کردن. در دیوان نوشتن: شاد زی و شاد باش تا همه شاهان نام به دیوان تو کنند مدون. فرخی. - ، در دفتری جمع کردن. دیوان ساختن. ترتیب دفتر و دیوان دادن
مریض گرداننده. (آنندراج). کسی و یا چیزی که بیمار میگرداند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادواء. رجوع به ادواء شود، طعام مدو، طعام بسیار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مدو شود
مریض گرداننده. (آنندراج). کسی و یا چیزی که بیمار میگرداند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادواء. رجوع به ادواء شود، طعام مُدْو، طعام بسیار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مُدْو شود
فرانسوی چتر دریایی اروس دریا هر یک از جانورانی که عمل تولید مثل را در کلنی هیدوئید که جزو شاخه کیسه تنان هستند بعهده دارند. مدوزها ابتدا بروی پایه های کلنی یک هیدورئید بوجود میایند ولی پس از تکامل زندگی آزاد و پلاژیکی را شروع میکنند. شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و بهمین جهت آنها را چتر دریایی نیز مینامند حرکت مدوز بواسطه جهش های متوالی که بانقباضات چتر مربوط است انجام میگیرد، رده ای از کیسه تنان که بحالت آزاد میزیند و جزو رده سیفوزوئرها یا آکالف ها میباشند. این جانوران نیز شبیه چترند وسابقا آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه میکردند ولی مدوزهای اخیر (یعنی آکالف ها) از مدوز هیدوئیدها بسیار بزرگترند و حتی جنسهایی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 5، 2 متر بوده است در حالیکه مدوز هیدروئیدها 1 تا 2 سانتیمتر بیشتر قطر ندارند چتر دریایی عروس دریایی
فرانسوی چتر دریایی اروس دریا هر یک از جانورانی که عمل تولید مثل را در کلنی هیدوئید که جزو شاخه کیسه تنان هستند بعهده دارند. مدوزها ابتدا بروی پایه های کلنی یک هیدورئید بوجود میایند ولی پس از تکامل زندگی آزاد و پلاژیکی را شروع میکنند. شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و بهمین جهت آنها را چتر دریایی نیز مینامند حرکت مدوز بواسطه جهش های متوالی که بانقباضات چتر مربوط است انجام میگیرد، رده ای از کیسه تنان که بحالت آزاد میزیند و جزو رده سیفوزوئرها یا آکالف ها میباشند. این جانوران نیز شبیه چترند وسابقا آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه میکردند ولی مدوزهای اخیر (یعنی آکالف ها) از مدوز هیدوئیدها بسیار بزرگترند و حتی جنسهایی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 5، 2 متر بوده است در حالیکه مدوز هیدروئیدها 1 تا 2 سانتیمتر بیشتر قطر ندارند چتر دریایی عروس دریایی
از ریشه پارسی پهلوی دوالدار دارای دوال دوال دار، ظاهرا قماش کناره دار و مطرز و سجیف دار است (باستعاره از دوال چرم) : مدول یکی اطلس با نژاد بر آمد بگل گون والاچو باد. (نظام قاری)
از ریشه پارسی پهلوی دوالدار دارای دوال دوال دار، ظاهرا قماش کناره دار و مطرز و سجیف دار است (باستعاره از دوال چرم) : مدول یکی اطلس با نژاد بر آمد بگل گون والاچو باد. (نظام قاری)