- مدفن
- گور، آرامگاه
معنی مدفن - جستجوی لغت در جدول جو
- مدفن
- جای دفن کردن، محل دفن
- مدفن
- گور گاه مرغزن ستودان جای دفن کردن محل دفن
- مدفن ((مَ فَ))
- گور، جای دفن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گورستان
امروزین، نوین
پنهان گردیدن
چرب کننده، چربی دار
جای گرد آمدن آب، مجرای آب
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، ویژگی اشعار و مطالبی که جمع آوری کرده باشند
آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع
هر آنچه به زمان حال و دورۀ معاصر مربوط است، هرآنچه مطابق با یافته های علمی، فنی و هنری روز دنیا باشد، هرآنچه به امکانات رفاهی نو و پیشرفته مجهز باشد
چیزی که آن را زیر خاک کرده باشند، دفن شده، زیر خاک شده
پنهان گردنده
شاهسپرم چینی از گیاهان
چرب چرب شده چاپلوس متملق. چرب کرده، به روغن طلا کرده. چربی دار، طلاکننده بروغن، چرب کننده. روغندان چربزبان چاپلوس روغندان چربیدار، چرب کننده روغنمال: ابزار روغن مالی
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، تدوین شده
پیوسته کار دوام دهنده بچیزی همیشه کننده کاری
در زمین نهان کرده، پنهان کرده در خاک
آلت دفع، بسیار دفع کننده و راننده
تازه، نو، جدید
درد ناک
تب نبریدنی، ماندگار، روز ابری، باران دمریز
مرد وام دار، مدیون
چوبساو
گند زای بدبو گرداننده، در مخزن الادویه آمده: دوایی را گویند که بحرارت غریبه خود فاسد گرداند مزاج عضو را و رطوبات و ارواح آینده بسوی آن را متعفن گرداند و تمام آنرا بتحلیل برد و باقی را قابل اینکه بگردند جزو عضو نگرداند مانند زرنیخ (انتهی) هر ماده ای که موجب سلب حیات جزئی از یک بافت بشود و تولید نکروز کند
کفن پوشیده و کفن کرده
Chic, Stylish, Modern
chique, moderno, elegante