جدول جو
جدول جو

معنی مدعمص - جستجوی لغت در جدول جو

مدعمص(مُ دَ مِ)
آب دعموص ناک. (آنندراج). آب پرخاکشیر کرم گذاشته. رجوع به دعموص شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ دَ مِ)
امر مدعمس، کار پوشیده. (منتهی الارب). مستور. (متن اللغه) (اقرب الموارد). مدخمس. مدهمس. منهمس. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُدْ دَ عِ)
آنکه تکیه می کند بر چیزی. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). نعت فاعلی است از ادعام. رجوع به ادعام شود
لغت نامه دهخدا
(مِ عَ)
طعان. (متن اللغه) (از اقرب الموارد). مدعس. (اقرب الموارد). آنکه با نیزه زند
لغت نامه دهخدا
(مُ عِ)
گرمای کشنده. (آنندراج). گرمای هلاک کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ عَ)
گرمازدۀ هلاک شده یا آنکه پایش از گرما دریده و آماسیده باشد. (منتهی الارب) (ازمتن اللغه) (از اقرب الموارد). رجوع به ادعاص شود
لغت نامه دهخدا