جدول جو
جدول جو

معنی مدعص - جستجوی لغت در جدول جو

مدعص
(مِ عَ)
طعان. (متن اللغه) (از اقرب الموارد). مدعس. (اقرب الموارد). آنکه با نیزه زند
لغت نامه دهخدا
مدعص
(مُ عَ)
گرمازدۀ هلاک شده یا آنکه پایش از گرما دریده و آماسیده باشد. (منتهی الارب) (ازمتن اللغه) (از اقرب الموارد). رجوع به ادعاص شود
لغت نامه دهخدا
مدعص
(مُ عِ)
گرمای کشنده. (آنندراج). گرمای هلاک کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدعا
تصویر مدعا
آنچه مورد ادعا قرار گرفته، مورد ادعا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدعو
تصویر مدعو
دعوت شده، خوانده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
ادعا کننده، دشمن، کسی که از چیزی لاف می زند که ندارد، در علم حقوق خواهان، کسی که با دیگری دعوی دارد، دعوی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدخص
تصویر مدخص
دختر پیه ناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداعص
تصویر مداعص
نیزه ها، نیزه زنندگان، مردگان پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
فر رود آمدن، ناگاه فرود آمدن، زمان گریز زمان شادی زمان چرخیدن زمان بر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدلص
تصویر مدلص
تابان گرداننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
دعوی کرده شده، آرزو کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
مهمان فرا خوانده ماهمان خوانده شده دعوت شده جمع مدعوین. توضیح مدعو اسم مفعول از دعا ید عود عوه است و بجای حمله متداول امروز نزد فلانی موعود هستم باید گفت: مدعو هستم) یعنی بانجا خوانده شده ام ودعوت دارم
فرهنگ لغت هوشیار
هرآنچه ادعا کرده میشود و طلب کرده میشود، مراد، آرزو، خواهش، مقصود، اراده، غرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
((مُ دَّ))
خواهان، ادعا کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
((مُ دَّ عا))
دعوی کرده شده، ادعا کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدعو
تصویر مدعو
((مَ عُ وّ))
دعوت شده، خوانده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
خواهان، خواستار، داونده، داومند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدعا
تصویر مدعا
داویده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
Claimant, Litigant, Postulator, Pretender
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
demandeur, plaideur, postulateur, prétendant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
起诉人 , 诉讼人 , 提议者 , 假装者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
원고 , 소송인 , 제안자 , 주장하는 사람
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
davacı, öne süren, iddiacı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
penggugat, pengusul, pengaku
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
দাবিকারী , বাদী , প্রস্তাবকারী , দাবীদার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
अभियुक्त , याचिकाकर्ता , प्रस्तावक , दावेदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
demandante, litigante, postulador, pretendiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
ricorrente, litigante, postulatore, pretendente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
eiser, postulant, pretendent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
позивач , постулятор , претендент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
истец , постулятор , претендент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
powód, postulant, pretendent
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
Kläger, Postulator, Angeber
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
reclamante, litigante, postulador, pretendente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
原告 , 訴訟人 , 提出者 , 詐称者
دیکشنری فارسی به ژاپنی