کوتاه اندازۀ گام در سرعت. (آنندراج). آنکه با گامهای کوتاه می دود. (ناظم الاطباء). که با شتاب قدمهای کوتاه بردارد. (ازاقرب الموارد) (از متن اللغه). رجوع به دعرمه شود
کوتاه اندازۀ گام در سرعت. (آنندراج). آنکه با گامهای کوتاه می دود. (ناظم الاطباء). که با شتاب قدمهای کوتاه بردارد. (ازاقرب الموارد) (از متن اللغه). رجوع به دعرمه شود
زشت روی کوتاه بالای هیچکاره، شتری که آب پس خوردۀ شتران را خورد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دعفس. و رجوع به دعفس شود، قعود دعرم، چارپای رام و ذلول. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
زشت روی کوتاه بالای هیچکاره، شتری که آب پس خوردۀ شتران را خورد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دعفس. و رجوع به دعفس شود، قعود دعرم، چارپای رام و ذلول. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
طفلی که دندان شیر وی بجنبد تا بجایش دیگر برآید. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، شتر بچه که جذعه به اثنی شدن گیرد و آن در سال پنجم یا ششم باشد. (آنندراج)
طفلی که دندان شیر وی بجنبد تا بجایش دیگر برآید. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، شتر بچه که جذعه به اثنی شدن گیرد و آن در سال پنجم یا ششم باشد. (آنندراج)