جدول جو
جدول جو

معنی مدرک - جستجوی لغت در جدول جو

مدرک
دستک
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
فرهنگ واژه فارسی سره
مدرک
سند یا نوشته ای که دلیل چیزی است مثلاً مدرک تحصیلی
آنچه وجود چیزی را تایید می کند مثلاً مدرک جرم
ادراک شدنی، قابل درک
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
فرهنگ فارسی عمید
مدرک
کسی که چیزی را درک می کند، دریابنده
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
فرهنگ فارسی عمید
مدرک
ادارک شده، دریافته سند، دلیل، حجت درک کننده، دراک دریابنده، رسنده اندر یافته مدرک آن است که مراو را اندریابند (ناصر خسرو جامع الحکمتین) سهش (حس)، سهشگاه (زمان ادراک)، تزده (سند) گواهینامه محل ادراک حس، زمان ادراک، ماخذ و دلیل چیزی سند جمع مدارک. آنچه بوسیله حواس باطنی ادراک شود ادراک شده: مدرک آنست که مراو را اندریابند... یا مدرک بالذات. آنچه بالذات دریافته شود و آن صور حاضر در عقل است. یا مدرک بالعرض. علم حصولی است که مدرک با لعرض است و بواسطه صوری که از اشیا نزد عقل موجود است ایجاد شود. ادراک کننده دریابنده، خدای تعالی که دریابنده همه امور است (از صفات ثبوتی) : پروردگار قادر عالم حی مدرک سمیع بصیر مرید متکلم
فرهنگ لغت هوشیار
مدرک
((مُ رِ))
دریابنده، درک کننده
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
فرهنگ فارسی معین
مدرک
((مَ رَ))
دلیل، سند، مأخذ، جمع مدارک
مدرک تحصیلی: نوشته ای رسمی که نشان می دهد شخصی دوره تحصیلی معینی را گذرانده است
مدرک تخصصی: نوشته ای که نشان می دهد شخصی تخصص در یک رشته عم لی یا فنی را گذارنده است
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
فرهنگ فارسی معین
مدرک
Document, Evidence
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مدرک
documento, evidência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مدرک
Dokument, Beweis
دیکشنری فارسی به آلمانی
مدرک
dokument, dowód
دیکشنری فارسی به لهستانی
مدرک
документ , доказательство
دیکشنری فارسی به روسی
مدرک
документ , доказ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مدرک
document, bewijs
دیکشنری فارسی به هلندی
مدرک
documento, evidencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مدرک
document, preuve
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مدرک
documento, prova
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مدرک
दस्तावेज़ , साक्ष्य
دیکشنری فارسی به هندی
مدرک
dokumen, bukti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مدرک
belge, delil
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مدرک
문서 , 증거
دیکشنری فارسی به کره ای
مدرک
מסמך , ראיה
دیکشنری فارسی به عبری
مدرک
文件 , 证据
دیکشنری فارسی به چینی
مدرک
文書 , 証拠
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مدرک
hati, ushahidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مدرک
เอกสาร , หลักฐาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
مدرک
ডকুমেন্ট , প্রমাণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
مدرک
دستاویز , ثبوت
دیکشنری فارسی به اردو
مدرک
وثيقةٌ , دليلٌ
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدرکه
تصویر مدرکه
مدرک، آنکه چیزی را درک می کند، دریابنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدرکه
تصویر مدرکه
مونث مدرک جمع مدرکات. مونث مدرک جمع مدرکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدرکه
تصویر مدرکه
((مُ رِ کِ))
ذهن، عقل، نیرویی در انسان که حقیقت چیزها با آن دریافت می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهرک
تصویر مهرک
(دخترانه و پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محرک
تصویر محرک
رانه، جنباننده، انگیزه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدرن
تصویر مدرن
امروزین، نوین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدرس
تصویر مدرس
آموزگار، استاد
فرهنگ واژه فارسی سره