- مدرن
هر آنچه به زمان حال و دورۀ معاصر مربوط است، هرآنچه مطابق با یافته های علمی، فنی و هنری روز دنیا باشد، هرآنچه به امکانات رفاهی نو و پیشرفته مجهز باشد
معنی مدرن - جستجوی لغت در جدول جو
- مدرن (مُ دِ)
تازه. نو. جدید. تازه باب شده. مد روز. باب روز
- مدرن (مُ رِ)
حطب مدرن، هیمۀ خشک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یابس. (متن اللغه) (اقرب الموارد) ، جامۀ چرکین، چرکین گرداننده، شترانی که علف ریزۀ خشک را چرند. (آنندراج)
- مدرن
تازه، نو، جدید
- مدرن ((مُ دِ))
تازه، باب روز
- مدرن
امروزین، نوین
- مدرن
تازه، جدید، نو، نوین، روزآمد
متضاد: کهن، مجهز، پیش رفته
متضاد: کهن، مجهز، پیش رفته
- مدرن
حديثٌ
- مدرن
Chic, Stylish, Modern
- مدرن
chic, moderne, élégant
- مدرن
شاندار , جدید , شیک
- مدرن
chique, moderno, elegante
- مدرن
schick, modern, stilvoll
- مدرن
elegancki, nowoczesny
- مدرن
шикарный , современный , стильный
- مدرن
шикарний , сучасний , стильний
- مدرن
chic, modern, stijlvol
- مدرن
หรูหรา , สมัยใหม่ , มีสไตล์
- مدرن
elegante, moderno
- مدرن
maridadi, ya kisasa, mtindo
- مدرن
שיקי , מודרני , אלגנטי
- مدرن
シックな , 現代の , スタイリッシュ
- مدرن
时尚的 , 现代的
- مدرن
시크한 , 현대적인 , 스타일리시한
- مدرن
elegante, moderno
- مدرن
elegan, modern, bergaya
- مدرن
আড়ম্বরপূর্ণ , আধুনিক , স্টাইলিশ
- مدرن
शानदार , आधुनिक , स्टाइलिश
- مدرن
şık, modern
