جدول جو
جدول جو

معنی مدرعف - جستجوی لغت در جدول جو

مدرعف
(مُ رَ عِف ف)
سریع. (اقرب الموارد) : ناس مدرعفون، پیوسته آماده به سفر و سیر. (منتهی الارب). مقلصون فی سیرهم. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ رَ عَ)
جبۀ پشمین. (دستورالاخوان). جامه ای است، ولایکون الا من صوف. (منتهی الارب). دراعه. (اقرب الموارد). ج، مدارع، صفۀ پالان که سر پیش پالان و سر پس پالان از آن نمایان باشد. (منتهی الارب) ، جامۀ کتانی که احبار و علمای یهود پوشند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ عَ)
نعمت یافته. منعم. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ عِ)
نعت فاعلی از ارعاف. رجوع به ارعاف شود. رعاف آور. (یادداشت مرحوم دهخدا). که موجب خون دماغ شدن گردد
لغت نامه دهخدا
(مِ رَ)
پیراهن کوتاه پشمینۀ درشت. (ناظم الاطباء). جبه مشقوقه المقدم. دراعه. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ / مُ دَرْ رَ)
ماء مدرع، آبی که گیاه حوالی آن را خورده باشند، پس مرعی اندک بعید گردد. (منتهی الارب). آبی که گیاهان اطراف آن را چرانیده باشند و در نتیجه فاصله ای بین چراگاه تا آن باشد. (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَرْ رَ)
مرد زره پوشیده. (ناظم الاطباء). لابس الدرع. (متن اللغه) ، زن پیراهن پوشیده. (ناظم الاطباء). درع پوشیده، تیزبرگزیده و خوب. (ناظم الاطباء) (؟) ، شاه مدرع، ذوالدرع. ادرع. (متن اللغه). گوسپند که سینه و گردنش سپید باشد. رجوع به درع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مدرع
تصویر مدرع
زره پوشاننده، پیراهن پوشاننده: زن مورچه خوار آمریکایی
فرهنگ لغت هوشیار