جدول جو
جدول جو

معنی مدحقب - جستجوی لغت در جدول جو

مدحقب
(مُ دَ قِ)
سخت راننده کسی را از پشت وی. (آنندراج). آنکه از پشت سر سخت می راند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ قِ)
فصل خشک و بی باران. (ناظم الاطباء) ، آن که در کان چیزی نیابد، سواری که در ترک خود چیزی بندد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، تنگ بندنده بر شتر. (آنندراج) ، آنکه کسی را در ردیف خود کند در سواری. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). آنکه پس خود سوار کند کسی را بر شتر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ قَ)
شتر تنگ بربسته، درحقبه نهاده. (از منتهی الارب) ، آن که در سواری ردیف کسی باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ قَ)
روباه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُحَ)
دورکرده شده. رانده شده. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(مُ حِ)
راننده. دورگرداننده. (آنندراج). طردکننده. دورکننده. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا