جدول جو
جدول جو

معنی مدافع - جستجوی لغت در جدول جو

مدافع
کسی که چیزی را دفع و رد می کند، دفاع کننده
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
فرهنگ فارسی عمید
مدافع
مدفع ها، آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع، جمع واژۀ مدفع
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
فرهنگ فارسی عمید
مدافع
(مَ فِ)
جمع واژۀ مدفع. (متن اللغه). رجوع به مدفع شود، جمع واژۀ مدفع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مدفع شود
لغت نامه دهخدا
مدافع
(مُ فَ)
مهتر غیرمزاحم. (منتهی الارب). گویند: سید غیرمدافع. مزاحم فی السیاده. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مدافع
(مُ فِ)
راننده و دورکننده. (آنندراج). کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده. (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور. مدافع ناموس و جز آن، دفاع کننده.
- وکیل مدافع، نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود.
، مزاحم. متعرض. (ناظم الاطباء) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
لغت نامه دهخدا
مدافع
راننده و دور کننده، دفاع کننده
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
فرهنگ لغت هوشیار
مدافع
((مُ فِ))
دفاع کننده
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
فرهنگ فارسی معین
مدافع
پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبت دار، حافظ، حامی، دفاع کننده، ظهیر، مجیر
متضاد: مهاجم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مدافع
مدافعٌ
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به عربی
مدافع
Advocator, Apologist, Defender
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مدافع
défenseur, apologiste
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مدافع
voorstander, apologeet, verdediger
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به هلندی
مدافع
وکیل , معافی مانگنے والا , مدافع
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به اردو
مدافع
defensor, apologista
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مدافع
Verfechter, Verteidiger
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به آلمانی
مدافع
obrońca, apologeta
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به لهستانی
مدافع
защитник
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به روسی
مدافع
مدافع
دیکشنری اردو به فارسی
مدافع
mtetezi
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مدافع
ผู้สนับสนุน , ผู้ขอโทษ , ผู้ปกป้อง
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به تایلندی
مدافع
defensor, apologista
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مدافع
תומך , מתנצל , מגן
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به عبری
مدافع
支援者 , 弁護者 , 防御者
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مدافع
倡导者 , 辩护者 , 防御者
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به چینی
مدافع
옹호자 , 변호자 , 수비수
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به کره ای
مدافع
захисник
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مدافع
pembela
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مدافع
সমর্থক , আপোলজিস্ট , রক্ষক
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به بنگالی
مدافع
समर्थक , माफीनामा लेखक , रक्षक
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به هندی
مدافع
sostenitore, apologista, difensore
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مدافع
savunucu
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدافعت
تصویر مدافعت
یکدیگر را راندن و دور کردن، از کسی حمایت و طرف داری کردن، دفاع کردن، سهل انگاری در انجام کاری، تعلّل کردن
فرهنگ فارسی عمید
مدافعه: خداوند عالم را بمرافعت و مخالفت ایشان رکاب همایون بباید رنجانید و کار دشمن ضعیف داشت
فرهنگ لغت هوشیار
مدافعت و مدافعه در فارسی: وانش پافند پاد آفند ایستادگی راندن پس زدن همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن: از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند، حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع مدافعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدافعه
تصویر مدافعه
((مُ فِ عَ یا عِ))
یکدیگر را راندن و دور کردن، دفاع کردن
فرهنگ فارسی معین