- مداف (مَ)
حقه خانه، خانه ای که در آن ادهان معطره کنند. (یادداشت مؤلف)
معنی مداف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مَ فِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مدفع. (متن اللغه). رجوع به مدفع شود، جمع واژۀ مدفع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مدفع شود
(مُ فِ)
لغت نامه دهخدا
راننده و دورکننده. (آنندراج). کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده. (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور. مدافع ناموس و جز آن، دفاع کننده.
- وکیل مدافع، نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود.
، مزاحم. متعرض. (ناظم الاطباء) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
- وکیل مدافع، نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود.
، مزاحم. متعرض. (ناظم الاطباء) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبت دار، حافظ، حامی، دفاع کننده، ظهیر، مجیر
متضاد: مهاجم
متضاد: مهاجم
مدافع
