جدول جو
جدول جو

معنی مداراءه - جستجوی لغت در جدول جو

مداراءه(شَ)
مداراه. رجوع به مداراه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهاراجه
تصویر مهاراجه
عنوان هر یک از افراد طبقۀ اشراف در هند، فرمانروا، امیر
فرهنگ فارسی عمید
(شَ فا)
انبوهی کردن. زحمت دادن. (صراح) (منتهی الارب). مزاحمه. دک. (متن اللغه). گرد آمدن قوم بر کسی. (صراح) (منتهی الارب) ، انبوه شدن دیون بر کسی. (از متن اللغه). زیاد شدن قرض ها
لغت نامه دهخدا
(طِ)
سبق گفتن و درس کتاب کردن و با هم مذاکره کردن. قراء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مشارکت کردن در درس. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
یکدیگر را دفع کردن. (منتهی الارب) (صراح) (زوزنی). مداراءه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مدافعه. (دستورالاخوان) ، خلاف کردن. (صراح). خلاف نمودن. (منتهی الارب). مداراءه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مخالفت. (دستور الاخوان) ، با یکدیگر نرمی کردن. مداراءه. (منتهی الارب). نرمی کردن. (دستورالاخوان). به نرمی و حسن اخلاق پیش آمدن یکدیگر را. (منتهی الارب). مداراءه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به مدارا و مدارات شود، عداوت داشتن و نرمی کردن. (یادداشت مؤلف). مخانله. فریب آوردن با کسی. مداراءه. (دستورالاخوان). رجوع به مدارات شود
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
برابری و نبرد نمودن. (آنندراج). معارضه کردن و پیشی گرفتن. (از ناظم الاطباء) ، صلاح کردن با زن خود بر جدائی. (آنندراج). مفارقت کردن و از وی جدا شدن. مصالحه کردن با زن بر جدائی. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مداراه
تصویر مداراه
مدارا و مدارات در فارسی: نرمی سازگاری کنار آمدن برد باری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادرانه
تصویر مادرانه
آمیخته با مهر محبت، منسوب به مادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاراجه
تصویر مهاراجه
سنسکریت مهرات مهراد مهمیر میر بزرگ شاه بزرگ امیر بزرگ (در هند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادرانه
تصویر مادرانه
((~. ن))
مانند مادر، از روی مهر و سنجیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهاراجه
تصویر مهاراجه
((مَ جِ))
توانگر، ثروتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
Deviously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
Judiciously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
Lenient
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
indulgente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
de manera astuta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
sluw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
verstandig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
mild
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
хитро
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
розсудливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
поблажливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
listig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
разумно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
снисходительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
rozsądnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
pobłażliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
chytrze
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
nachsichtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
judiciosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مداراگر
تصویر مداراگر
indulgente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
de maneira astuta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدبرانه
تصویر مدبرانه
juiciosamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی