- مدائن
- مداین در فارسی:، جمع مدینه، شهرها هف شهر بوده اند پیرامون بابل آبادان اکنون همه ویرانند، تختگاه نوشروان تیسفون از آن جا بیامد سوی تیسفون (فردوسی)
معنی مدائن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تیسفونی
مدینه ها، شهرها، جمع واژۀ مدینه
مدایح در فارسی:، جمع مدیحه، ستایش ها سون ها
وام دهنده، وام خواهنده جمع مدینه شهرها: و باید که شعر او بدان درجه رسیده باشد که در صحیفه روزگار مسطور باشد، . . بر سفاین (سفائن) نویسند و در مداین (مدائن) بخوانند
قرض دهنده، وام دهنده
وام دهنده، وام خواه، بستانکار
شاهسپرم چینی از گیاهان
Creditor
кредитор
Gläubiger
кредитор
wierzyciel
credor
creditore
acreedor
créancier
schuldeiser
kreditor
دائنٌ
alacaklı
mkopaji
เจ้าหนี้
ঋণদাতা
قرض خواہ