شتر نر عقیم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مرد که نخل های گشن داده و کشت گشتۀ دست وی خرمای نیکو و زراعت خوب نیارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مردی که دست پروردۀ وی از قبیل گشن دادن خرمابن و کشتن کشت و زراعت، بار و حاصل خوب نیاورد. (ناظم الاطباء)
شتر نر عقیم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مرد که نخل های گشن داده و کشت گشتۀ دست وی خرمای نیکو و زراعت خوب نیارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مردی که دست پروردۀ وی از قبیل گشن دادن خرمابن و کشتن کشت و زراعت، بار و حاصل خوب نیاورد. (ناظم الاطباء)
ماماچه را گویند و به عربی قابله خوانند، (برهان)، به معنی مام ناف، (آنندراج)، ماماچه و قابله، (ناظم الاطباء)، مخفف مام ناف، (حاشیۀ برهان چ معین)، و رجوع به مام ناف شود، به معنی ناف هم آمده است و آن گوی باشد در شکم، (برهان)، ناف و سره، (ناظم الاطباء)
ماماچه را گویند و به عربی قابله خوانند، (برهان)، به معنی مام ناف، (آنندراج)، ماماچه و قابله، (ناظم الاطباء)، مخفف مام ناف، (حاشیۀ برهان چ معین)، و رجوع به مام ناف شود، به معنی ناف هم آمده است و آن گوی باشد در شکم، (برهان)، ناف و سره، (ناظم الاطباء)
شتر که رحل سپس و شتر که رحل پیش اندازد، از لغات اضداد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). شتری که رحل سپس اندازد و یا آن که رحل پیش اندازد. (ناظم الاطباء). آن اشتر که پالان فرا پیش افکند. (مهذب الاسماء) ، شتر که بر وی سناف بندند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
شتر که رحل سپس و شتر که رحل پیش اندازد، از لغات اضداد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). شتری که رحل سپس اندازد و یا آن که رحل پیش اندازد. (ناظم الاطباء). آن اشتر که پالان فرا پیش افکند. (مهذب الاسماء) ، شتر که بر وی سناف بندند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
رونده در اول شب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شبانی که مرغزار ستور نارسیده ندارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسی که آغاز کند چراگاهها و منازل را و چارپایان خود را از گیاهان ستور ندیده بچراند. (از ذیل اقرب الموارد)
رونده در اول شب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شبانی که مرغزار ستور نارسیده ندارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسی که آغاز کند چراگاهها و منازل را و چارپایان خود را از گیاهان ستور ندیده بچراند. (از ذیل اقرب الموارد)
عبد... پدر هاشم است و عبدالشمس. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). پدر هاشم است و نسبت بدان منافی ّ است. (از اقرب الموارد). رجوع به عبدمناف و منافی شود نام بتی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) نام بتی بوده است در جاهلیت. (از معجم البلدان)
عبد... پدر هاشم است و عبدالشمس. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). پدر هاشم است و نسبت بدان مَنافی ّ است. (از اقرب الموارد). رجوع به عبدمناف و منافی شود نام بتی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) نام بتی بوده است در جاهلیت. (از معجم البلدان)