جدول جو
جدول جو

معنی مخملی - جستجوی لغت در جدول جو

مخملی
(مَ مَ)
منسوب به مخمل و مانند مخمل. (ناظم الاطباء). غالباً برای صافی و لطافت موصوف بیان می شود: لپ مخملی. و رجوع به مخمل شود
لغت نامه دهخدا
مخملی
از جنس مخمل، مخملین، نرم، لطیف، آرام، ملایم، گوش نواز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مخملی
مخمليٌّ
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به عربی
مخملی
Velvety
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مخملی
velouté
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مخملی
بی قراریدلشوره داشتن، رنگ قرمز سیر، وسوسه
فرهنگ گویش مازندرانی
مخملی
벨벳의
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به کره ای
مخملی
samtig
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به آلمانی
مخملی
aksamitny
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به لهستانی
مخملی
бархатный
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به روسی
مخملی
оксамитовий
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مخملی
fluweelachtig
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به هلندی
مخملی
aterciopelado
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مخملی
vellutato
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مخملی
मखमली
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به هندی
مخملی
קטיפתי
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به عبری
مخملی
berbulu halus
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مخملی
kadifemsi
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مخملی
مخملی
دیکشنری اردو به فارسی
مخملی
مخملی
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به اردو
مخملی
মখমল
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به بنگالی
مخملی
กำมะหยี่
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به تایلندی
مخملی
aveludado
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مخملی
ベルベットの
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مخملی
天鹅绒的
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به چینی
مخملی
laini
تصویری از مخملی
تصویر مخملی
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی بیماری عفونی واگیردار که معمولاً در کودکان بروز می کند و با تب، لرز، گلودرد و جوش های چرکی قرمز رنگ همراه است
فرهنگ فارسی عمید
(مَ مَ)
شعبه ای از طایفۀ بابادی هفت لنگ بختیاری ودارای شعب ذیل است: سله چین، کوروند، ملورچی، حلوانی، شهنی، نصیر و گمار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ لَ)
در اصطلاح پزشکی مرضی است حاد و ساری و همه گیر که به واسطۀ اگزانتم (جوشهای سرخ رنگ زیر جلد) مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم (جوشهای سرخ رنگ در پوشش داخلی لوله های گوارشی) و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتوکوک می باشد، و دارای سمی است که تولید قرمزی می کند. این مرض در بین 10 تا 15سالگی دیده می شود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت به مرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده می شود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصاً در آخر دورۀ نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تب های دیگر بثوری شامل چهار دوره است: 1- دورۀ کمون که 3 تا 6 روز طول می کشد. 2- دورۀ یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع می شود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه می رسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توأم است. تاکی کاردی (ضربان تند قلب) در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین می شود و از درد گلو شکایت می کند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ می شوند ولی زبان هنوز سفید است. غالباً بیمار استفراغ می کند و این علامت مهمی است، زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد این دوره 12 تا 36 ساعت طول می کشدکه با کوفتگی و تشنگی و غیره توأم است. 3- دورۀ بثورات که با اکزانتم و انانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی ادامه دارد. اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و به طرف دست و پا می رود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. و روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت می شود که با لمس زبر احساس می شود. قرمزی زیر فشار دست و انگشتان از بین می رود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل به زردی ظاهر می شود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلاً وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک و سوزان است و معمولاً عرق روی آن را فرا نمی گیرد. دورۀ بثورات 6 روز است و بعد از بین می رود. تمام زبان باردار است و سپس از جلو به عقب شروع به قرمز شدن می کند. 4- دورۀ پوسته ریزی، بثورات از روز پنجم یا ششم و گاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن می کنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم و از سینه شروع می شود و به طرف دست و پا می رود. این بیماری مصونیت می دهد. گل افشان. مرگیجه. مخملویی. و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَلْ لی)
سست و کاهل و آهسته. (ناظم الاطباء) ، برخوردار از زندگانی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تملی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهملی
تصویر مهملی
منسوب به مهمل. یاقضیه مهمله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختلی
تصویر مختلی
در رونده، برکننده، برنده
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشان مر گیجه از بیماری ها مرضی است حاد وساری و همه گیر که بواسطه اگزانتم مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتو کوک میباشد و دارای سمی است که تولید قرمزی میکند. این مرض در سنین بین 10 تا 15 سالگی دیده میشود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت بمرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده میشود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصا در آخر دوره نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تبهای دیگر بثوری شامل چهاردوره است: دوره کمون که 3 تا 6 روز طول میکشد، دوره یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع میشود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه میرسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توام است. تاکی کاردی در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین میشود و از درد گلو شکایت میکند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ میشوند ولی زبان هنوز سفید است. غالبا بیمار استفراغ میکند و این علامت مهمی است زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد. این دوره 12 تا 36 ساعت طول میکشد که با کوفتگی و تشنگی و غیره توام است، دوره بثورات که با اگزانتم وانانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی (عوارض دوره یورش) ادامه دارند اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و بطرف دست و پا میرود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. در روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت میشود که بالمس زبر احساس میشود. قرمزی زیر فشار دست وانگشتان از بین میرود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل بزردی ظاهر میشوند. بثورات یکنواخت است و فاصله پوست سالم پیدانمیشود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلا وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک وسوزان است و معمولا عرق روی آنرا فرا نمیگیرد. دوره بثورات 6 روز است و بعد از بین میروند. تمام زبان باردار است و سپس از جلو عقب شروع به قرمز شدن میکند (علامت مخصوص مرض مخملک)، دوره پوسته ریزی - بثورات از روز پنجم یا ششم وگاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن میکنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم میباشد و از سینه شروع میشود و بطرف دست و پا میرود. این بیماری مصونیت میدهد گل افشان مرگیجه مخملویی
فرهنگ لغت هوشیار
((مَ مَ لَ))
بیماری واگیردار که عامل آن یک نوع استرپتوکوک است و دارای سمی است که تولید دانه های قرمزی می کند
فرهنگ فارسی معین
عطلت، لاقیدی، اهمال
فرهنگ واژه مترادف متضاد