جدول جو
جدول جو

معنی مخمسات - جستجوی لغت در جدول جو

مخمسات
(مُ خَمْ مَ)
شعرهائی که دارای پنج مصرع باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مخمس شود، اعداد مخمسه. رجوع به اعداد مخمسه و کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 951 و 952 شود
لغت نامه دهخدا
مخمسات
جمع مخمسه، پنجینگان پنجگوشگان پنج تایی ها جمع مخمسه (مخمس)
تصویری از مخمسات
تصویر مخمسات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مواسات
تصویر مواسات
یاری دادن، به هم کمک کردن با دادن مال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخیلات
تصویر مخیلات
جمع واژۀ مخیله، قوۀ تخیل، تصور، مرکز تخیل در مغز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاسات
تصویر مقاسات
رنج کشیدن، سختی کشیدن، به رنج و تعب افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلفات
تصویر مخلفات
اشیا و اموالی که از کسی باقی مانده، اشیا و لوازم خانه، خوردنی هایی که به عنوان چاشنی به غذای اصلی اضافه شده یا همراه آن خورده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ عَمْ مَ / مُ عَ م مِ)
جأنا بامور معمسات، یعنی آورد نزد من کارهای دشوار وبی سر و پای را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
جمع واژۀ مومسه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مومسه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقاسات
تصویر مقاسات
رنج کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمیات
تصویر مرمیات
جمع مرمیه (مرمی) پرتاب شده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسمطات
تصویر مسمطات
جمع مسمطه (مسمط)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مضمره، جاینام ها کشاک ها در دل نگاهداشته ها پوشیده ها نهانیدگان جمع مضمره (مضمر) : محفوظات در ضمیر، پوشیده ها پنهانها، ضمیرها: پس اگر بحسب وضع واضع بود از قبیل اسما اعلام بود مانند اطلاق زید بر مردی خاص واگر بحسب اراده بود از قبیل مضمرات واشارات مانند او و تو واین و آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معمیات
تصویر معمیات
جمع معمی، چیستان ها پردک ها کرتک ها جمع معمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدسات
تصویر مقدسات
جمع مقدسه، اشوکان، ورجاوندان، پارسایان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخلفه، مانداک ها مردری ها رخن ها، مانه ها جمع مخلفه. آنچه که از میت بمیراث مانده متروکات، اشیا و لوازم خانه: اثاثه ومخلفات خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملتمسات
تصویر ملتمسات
جمع ملتمسه، در خواست ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملموسات
تصویر ملموسات
جمع ملموسه، بر ماسیده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ملعمه، دو زبان ها سروده ای که در هر خانش بندی پارسی و بندی تازی باشد برای نمونه این سروده از حافظ با آغازه ی: اتت روائح رند الحمی و زاد غرامی فدای خاک در دوست باد جان گرامی، جمع ملمعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسسات
تصویر موسسات
سازمانها، بنگاهها، جمع موسسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدرسات
تصویر مدرسات
جمع مدرسه، آموزندگان جمع مدرسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختصات
تصویر مختصات
جمع مختصه، ویژیدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخازات
تصویر مخازات
بذلت افکندن، رسوا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخافات
تصویر مخافات
جمع مخافه، ترس ها بیم ها جمع مخافت
فرهنگ لغت هوشیار
زنان پرده نشین، خانمهای با حجاب و پرده نشین و پاکدامن و با شرم و حیا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخصصه، ویژه گران جمع مخصصه یا مخصصات انواع. در اصطلاح صدر الدین شیرازی همان صور نوعیه است، جمع مخصصه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخیله، گمانیده ها پنداشته ها، جمع مخیله، گماننده ها پندارندگان پندارنده ها جمع مخیله (مخیل) جمع مخیله (مخیل)، قضایا و مقدماتی هستند که نفس را بجنبانند تا بر چیزی حرص آرد یا از چیزی نفرت گیرد و باشد که نفس داند که دروغند. در دستور آمده: مخیلات عبارت از قضایایی هستند که در نفس اثر شگفت آوری گذاشته و موجب قبض و بسط شوند و قیاسی را که مرکب از مخیلات است شعر نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثمرات
تصویر مثمرات
جمع مثمره، جمع مثمره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثمنه، هشت پارگان جمع مثمنه (مثمن) : ... هر بحر که مثمن آن خوش آینده و مستعمل است در دایره مثمنات باید آورد و مسدس آنرا مجزوء آن دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجملات
تصویر مجملات
آیاتی که معنی آن محتاج به تفصیل باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متممات
تصویر متممات
جمع متممه، پر گران پرداختاران رسا کنندگان پیوست ها جمع متممه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقمسات
تصویر تقمسات
جمع تقسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیسات
تصویر تخمیسات
جمع تخمیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلسات
تصویر تخلسات
جمع تخلس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختسات
تصویر اختسات
جمع اختس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواسات
تصویر مواسات
یاری کردن بمال و تن، یاری گری: (و بمواسات خویش هر وقت او را از خود شاکر و آسوده داری) (کشف الاسرار 510: 2)
فرهنگ لغت هوشیار