جدول جو
جدول جو

معنی مخلوقات - جستجوی لغت در جدول جو

مخلوقات
مجموعۀ موجودات آفریده شده
تصویری از مخلوقات
تصویر مخلوقات
فرهنگ فارسی عمید
مخلوقات
(مَ)
آفریدگان و خلایق و جانوران و موجودات. (ناظم الاطباء) : ایزد توانا که آفرینندۀ کل مخلوقات است قطع صلۀ رحم را از رذایل... شمرده. (عالم آرا). رجوع به مخلوق شود
لغت نامه دهخدا
مخلوقات
آفریدگان و خلایق و جانوارن و موجودات
تصویری از مخلوقات
تصویر مخلوقات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معلومات
تصویر معلومات
مجموعۀ آگاهی ها و اطلاعات
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا دَ)
آفریده شدگی، ضدّ خالقیت. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مولوده. (یادداشت مؤلف). رجوع به مولود و مولوداتی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
غذاهای نمکین و آچارها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ معلوله مؤنث معلول. رجوع به معلول شود.
- معلولات اربعه (اصطلاح فلسفی) ، چهار معلول. مقابل علل اربعه. معلولات اربعه عبارتند از: 1- مصنوعات بشرحیوانی. 2- مصنوعات طبیعی که معادن و نبات و حیوان باشد. 3- مصنوعات و موجودات نفسانی بسیطه که افلاک و کواکب و عناصر اربعه باشند. 4- موجودات روحانی الهی که هیولی و صورت مجرده و نفس و عقل باشد. (از فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی).
- معلولات قاهره، مراد انوار قاهره است. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ معلومه تأنیث معلوم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزهای دانسته شده و علوم. (ناظم الاطباء) : خلاقی که معلومات مبدعات فطرتش از کمال قدرت او یک داستان است. (جهانگشای جوینی). دریغ از شما که معلومات خود را به مجهولات ارباب غرض مشوب می سازید. (میرزاتقی صاحبدیوان علی آباد).
- الایام المعلومات، ده روز ذی الحجه. (منتهی الارب). ده روز ذی حجه که حاجیان حج می کنند. (ناظم الاطباء). دهۀ اول ذی الحجه و آخر آن روز قربان است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مقلوفه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مقلوفه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
فکرها و اندیشه ها و آن چیزها که به خاطر رسیده باشند، چیزهائی که در آن خوف باشد. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مخروطه (مخروط). مخروطها، (اصطلاح هندسی) شاخه ای از ریاضیات است که در آن مقاطع مخروطی مورد مطالعه قرار می گیرد. (فرهنگ اصطلاحات علمی). بخشی از ریاضی که درباره مقاطع مخروطی و خواص آن بحث می کند. بعبارت دیگر اگر یک مخروط دوار (مخروط مستدیر قائم) را با یک صفحه قطع کنیم بر حسب وضع صفحۀ قاطع یکی از منحنی های بیضی هذلولی یا سهمی به دست خواهد آمد. این منحنی ها را مقاطع مخروطی و قسمتی از هندسه که در خواص این منحنی ها بحث می کند بطور ساده مخروطات می نامند. و رجوع به ترکیب مقاطع مخروطی ذیل کلمه ’مخروطی’ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مخزونه (تأنیث مخزون). و رجوع به مخزون شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مسروقه. رجوع به مسروق و سرقه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مدلوله. رجوع به مدلوله و مدلول شود، مفاد. معانی. مفاهیم. رجوع به مدلول شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مکتسبات. (آنندراج). ج مجلوبه. امتعۀ گرانبها و خاص هر دیار که بعنوان خراج یا تحفه به جایی فرستاده می شد: و روی به خدمت سلطان نهاد با حملهای گران از مجلوبات آن دیار از زر ساو و سیم ناب و... (ترجمه تاریخ یمینی چ شعار ص 250). ابوجعفر ذی القرنین را بدین سفارت تعیین فرمود و بر دست او حملی از تحف خراسان و مجلوبات ترکستان به فخرالدوله فرستاد. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مولودات
تصویر مولودات
جمع مولوده، زایان زادگان جمع مولوده (مولود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفروقات
تصویر مفروقات
جمع مفروقه (مفروق)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معلوله (معلول)، یا معلولات اربعه. چهار معلول مقابل علل اربعه معلولات اربعه عبارتند از: مصنوعات بشری باشد، مصنوعات و موجودات نفسانی بسیطه که افلاک و کواکب و عناصر اربعه باشند، موجودات روحانی الهی که هیولی و صورت مجرده و نفس و عقل باشد، یا معلولات قاهره. مرادانوار قاهره است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالوفات
تصویر مالوفات
جمع مالوفه، آمختگان خو گران جمع مالوفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخلقات
تصویر متخلقات
جمع متخلقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محلولات
تصویر محلولات
جمع محلوله، آبیدگان جمع محوله (محلول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخصوصات
تصویر مخصوصات
جمع مخصوصه، ویژگان جمع مخصوصه (مخصوص)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخروطه، از ریشه پارسی سرویان جمع مخروطه (مخروط) : مخروطها، بخشی از هندسه که درباره خواص مقاطع مخروطی بحث کند: ترویج علم آنالیتیک که مخروطات بوده باشد (بزمان ناصرالدین شاه قاجار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدلولات
تصویر مدلولات
جمع مدلوله (مدلول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسروقات
تصویر مسروقات
جمع مسروقه، دزدیده ها، دزد زدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظلومات
تصویر مظلومات
جمع مظلومه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطلوبات
تصویر مطلوبات
جمع مطلوبه (مطلوب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معلومات
تصویر معلومات
چیزهای دانسته شده و علوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معلومات
تصویر معلومات
((مَ))
جمع معلوم، دانسته ها، مجموعه آگاهی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخروطات
تصویر مخروطات
((مَ))
جمع مخروطه، مخروط ها، بخشی از هندسه که درباره خواص مقاطع مخروطی بحث می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معلومات
تصویر معلومات
دانسته ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ملحقات
تصویر ملحقات
پیوست ها
فرهنگ واژه فارسی سره
آگاهی، اطلاعات، بینش، سواد، مایه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اطّلاعات
دیکشنری اردو به فارسی