جدول جو
جدول جو

معنی مخل - جستجوی لغت در جدول جو

مخل
خلل رساننده، اخلا ل کننده، فاسد کننده
تصویری از مخل
تصویر مخل
فرهنگ فارسی عمید
مخل
(مُ)
تختۀ گرد یا هشت گوشه ای است که به وسیلۀ آن اجسام سنگین را به حرکت درمی آورند. شیوۀ کار چنین است که زیر جسم سنگینی را که بایدجابجا شود، حفر می کنند و سر مخل را در آن گودال می گذارند، آنگاه سر دیگر را محکم گرفته و جسم سنگین را بلند می کنند. (مفاتیح العلوم چ بنیاد فرهنگ ص 235)
لغت نامه دهخدا
مخل
(مُ خَل ل)
آن سپاهی است که نامش از دیوان حذف شده و دوباره ثبت نشده است. (مفاتیح العلوم چ بنیاد فرهنگ ص 66)
لغت نامه دهخدا
مخل
(مُ خِل ل)
خلل اندازنده. (آنندراج). فاسدکننده. ویران کننده. (ناظم الاطباء). اخلال کننده. اطناب ممل چنانکه ایجاز مخل نه از فصاحت باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به اخلال شود، اضطراب کننده. آشوب کننده. اعتراض کننده و فتنه انگیزاننده. (ناظم الاطباء) ، محتاج شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه محتاج می نماید. (ناظم الاطباء) ، حاجتمند گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه حاجتمند می کند. (ناظم الاطباء) ، والیی که اندک می گرداند لشکر ثغور را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). والی که غفلت می کند در حفظحدود و اندک می گرداند لشکر آن را. (ناظم الاطباء) ، نخل که تباه بار آورد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خرمابنی که خرمای تباه و نارسیده بار می آورد. (ناظم الاطباء) ، کسی که شتران را در علف شیرین چراند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، درویش. رجل مخل، مرد درویش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). مرد درویش محتاج. (آنندراج). مرد فقیر و محتاج. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مخل
اخلال کننده
تصویری از مخل
تصویر مخل
فرهنگ لغت هوشیار
مخل
((مُ خِ لّ))
اخلال کننده، فاسدکننده
تصویری از مخل
تصویر مخل
فرهنگ فارسی معین
مخل
آشوبگر، اخلال کننده، اخلالگر، شورشی، مفسد، مفسده جو، دست وپاگیر، سرخر، مانع، مزاحم، مصدع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مخل
تخريبيّةً
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به عربی
مخل
Disruptive
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مخل
perturbateur
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مخل
مخل، مزاحم
فرهنگ گویش مازندرانی
مخل
störend
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به آلمانی
مخل
รบกวน
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به تایلندی
مخل
disruptivo
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مخل
مخلّ، دردسر
دیکشنری اردو به فارسی
مخل
مخل
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به اردو
مخل
מהווה הפרעה
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به عبری
مخل
kuvuruga
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مخل
destrukcyjny
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به لهستانی
مخل
破壊的な
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مخل
破坏性的
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به چینی
مخل
bozucu
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مخل
mengganggu
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مخل
বিভ্রান্তিকর
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به بنگالی
مخل
विघटनकारी
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به هندی
مخل
dirompente
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مخل
disruptivo
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مخل
verstorend
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به هلندی
مخل
руйнівний
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مخل
разрушительный
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به روسی
مخل
파괴적인
تصویری از مخل
تصویر مخل
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مخلف
تصویر مخلف
بازمانده، به جامانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلط
تصویر مخلط
آمیزنده، برهم زننده،، دوبه هم زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلص
تصویر مخلص
خالص شده، پاکیزه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلا
تصویر مخلا
خالی شده، رهاشده، جای خالی، بورانی بادمجان
مخلا به طبع: جای خالی، آرام و مطابق میل
فرهنگ فارسی عمید