جدول جو
جدول جو

معنی مخضن - جستجوی لغت در جدول جو

مخضن
(مِ ضَ)
آنکه لاغر و رام گرداند ستور را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مخضن
لاغر کننده، رام کننده
تصویری از مخضن
تصویر مخضن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مخزن
تصویر مخزن
جای نگه داری و ذخیره کردن چیزی، انبار
فرهنگ فارسی عمید
(مُ خَنْ نِ)
مخنّنه. سال فراخ. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ خَوْ وِ)
به خیانت منسوب کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). متهم کننده کسی را به خیانت. (ناظم الاطباء) ، کم و اندک کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی و یا چیزی که کم و اندک می کند. (ناظم الاطباء) ، کسی که تیمار می کند و توجه می نماید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تخوین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان قطور است که در شهرستان خوی واقع است و 168 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُخَمْ مِ)
به گمان و قیاس گوینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گوینده به گمان و قیاس و تخمین. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخمین شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ضَ / ضِ)
جای بچه برآوردن مرغان. ج، محاضن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ ضِ)
ذلیل کننده. خوارکننده، نکوهنده. (ناظم الاطباء). عیب کننده. (از منتهی الارب) (آنندراج) ، آنکه حق کسی را ببرد. (ناظم الاطباء). برندۀ حق. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
گنجینه، انبار خانه و خزانه و جای ذخیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
((مَ زَ))
گنجینه، انبار، جمع مخازن
مخزن کتاب: محلی که در آن کتاب ها را در قفسه ها و دولاب ها به ترتیب چینند، گنجینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
انباشتگاه، انبار، اندوختگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
صهريجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
Depository, Repository
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
dépôt
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
depozyt, repository
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
hifadhi, penyimpanan
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
depósito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مخزن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
ذخیرہ , مخزن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
গুদাম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
ที่เก็บ , คลัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
貯蔵所 , 保管庫
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
хранилище , репозиторий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
存储 , 仓库
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
מחסן , אִסְפָּרִיָּה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
저장소
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
Depot, Lager
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
भंडारण , गोडाउन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
deposito, archivio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
depósito, repositorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
opslagplaats, opslag
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
сховище
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
tempat penyimpanan, penyimpanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی