رسواکننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی و یا چیزی که شرم و یا رسوائی می آورد. (ناظم الاطباء) ، ذلیل و خوارکننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اندوه آورنده، هلاک کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
رسواکننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی و یا چیزی که شرم و یا رسوائی می آورد. (ناظم الاطباء) ، ذلیل و خوارکننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اندوه آورنده، هلاک کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
آن زن که شویش به غزو شده باشد. (مهذب الاسماء) : امراءه مغزیه، زن که شوی او با دشمن جنگ کرده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ناقه مغزیه، شتر ماده که مدت حمل او که یک سال است درگذشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). ماده شتری که از مدت حمل او که یک سال باشد یک ماه گذشته باشد و گویند از یک سال تجاوز کرده و هنوزنزائیده باشد. (از اقرب الموارد) ، اتان مغزیه، ماده خری که پس انداخته باشد بچه آوردن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
آن زن که شویش به غزو شده باشد. (مهذب الاسماء) : امراءه مغزیه، زن که شوی او با دشمن جنگ کرده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ناقه مغزیه، شتر ماده که مدت حمل او که یک سال است درگذشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). ماده شتری که از مدت حمل او که یک سال باشد یک ماه گذشته باشد و گویند از یک سال تجاوز کرده و هنوزنزائیده باشد. (از اقرب الموارد) ، اتان مغزیه، ماده خری که پس انداخته باشد بچه آوردن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
فزونی. (منتهی الارب از مادۀ ’م زو’). فضیلت. ج، مزیات و مزایا. (اقرب الموارد). فضیلت و افزونی. کل شی ٔ تمامه و کماله. ج، مزایا. (دهار). فضیلت. (مهذب الاسماء). مزیت. افزونی. زیادتی. و رجوع به مزیت شود
فزونی. (منتهی الارب از مادۀ ’م زو’). فضیلت. ج، مزیات و مزایا. (اقرب الموارد). فضیلت و افزونی. کل شی ٔ تمامه و کماله. ج، مزایا. (دهار). فضیلت. (مهذب الاسماء). مزیت. افزونی. زیادتی. و رجوع به مزیت شود