جدول جو
جدول جو

معنی مخروطیان - جستجوی لغت در جدول جو

مخروطیان
(مَ)
جمع واژۀ مخروطی، تیره ای است از گیاهان بازدانه از ردۀ ’پیدازادان’ که غالباً در منطقۀ معتدل می رویند و صدها نوع از مخروطیان در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند و بیشتر آنها به صورت درختند. ساقۀ این تیره از گیاهان، دارای طبقۀ مولدی است که آوندهای قرصی چوبی می سازد. برگهای آنها عموماً باریک و سوزنی و دارای یک رگبرگ دایمی است. بیشتر مخروطیان برگهای همیشه سبز دارند و برگهای آنها مانند چنار و تبریزی با رسیدن پائیز فرونمیریزند ولی برگها دائمی نیستند و برگهای کهنه به تدریج می افتد و برگهای تازه آنها در می آید. از این گیاهان صمغهای مختلفی به نام تربانتین استخراج میشود. میوۀ گیاهان این تیره مرکب و مخروطی شکل است. انواع مهم گیاهان این تیره عبارتند از کاج، سرو، ابهل، پیرو، سرخدار، صنوبر، شوکران، کاج دریائی، سیور و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب چ 3 ص 322 و فرهنگ اصطلاحات علمی شود
لغت نامه دهخدا
مخروطیان
سرودیسان
تصویری از مخروطیان
تصویر مخروطیان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
جمع واژۀ مخروطه (مخروط). مخروطها، (اصطلاح هندسی) شاخه ای از ریاضیات است که در آن مقاطع مخروطی مورد مطالعه قرار می گیرد. (فرهنگ اصطلاحات علمی). بخشی از ریاضی که درباره مقاطع مخروطی و خواص آن بحث می کند. بعبارت دیگر اگر یک مخروط دوار (مخروط مستدیر قائم) را با یک صفحه قطع کنیم بر حسب وضع صفحۀ قاطع یکی از منحنی های بیضی هذلولی یا سهمی به دست خواهد آمد. این منحنی ها را مقاطع مخروطی و قسمتی از هندسه که در خواص این منحنی ها بحث می کند بطور ساده مخروطات می نامند. و رجوع به ترکیب مقاطع مخروطی ذیل کلمه ’مخروطی’ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
به اصطلاح علم اشکال هندسی چیزی که یک سر آن مدور و پهن باشد و سر دیگر آن باریک به تدریج بود چنان که شکل گزر باشد. (غیاث) (از آنندراج). هر جسمی که بشکل مخروط باشد. (ناظم الاطباء). آنچه به شکل مخروط باشد. شکلی مجسم که ابتدای او از دایره باشد و هموار و یکسان به تدریج باریکتر میشود تا آنکه سر او به یک نقطه بازآید چنانکه خراط تواند تراشید بر مثال ترنجی که سر او نیک باریک و تیز باشد. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). صنوبری. کله قندی.
- سطح مخروطی، آن سطحی است که از تغییر مکان خطی موسوم به مولد حاصل شود و آن همواره بر نقطۀ ثابت به نام رأس می گذرد و بر منحنی معینی به اسم هادی متکی است.
- ظل مخروطی، سایه ای به شکل مخروط که بوسیلۀ سیاره ای در جهت مخالف خورشید افکنده شده باشد. (از لاروس).
- مخروطی شکل، هر جسمی که به شکل مخروط باشد. صنوبری شکل.
- مقاطع مخروطی،اگر یک مخروط مستدیر قائم یا دوار را با یک صفحه قطع کنیم بر حسب وضع صفحۀ قاطع یکی از منحنیهای زیر به دست خواهد آمد: بیضی (قطع ناقص) ، هذلولی (قطع زاید) ، سهمی (قطع مکانی). این منحنیها را مقاطع مخروطی نامند و بخشی از هندسه که از خواص منحنیهای مذکور بحث می کند مخروطات نامیده می شود. و رجوع به مخروطات و فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مخروطیات
تصویر مخروطیات
سرویان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخروطه، از ریشه پارسی سرویان جمع مخروطه (مخروط) : مخروطها، بخشی از هندسه که درباره خواص مقاطع مخروطی بحث کند: ترویج علم آنالیتیک که مخروطات بوده باشد (بزمان ناصرالدین شاه قاجار)
فرهنگ لغت هوشیار
(در تازی آمده است) : از ریشه پارسی گاو دنبال چرخوکی سرودیس منسوب به مخروط یا سطح مخروطی. سطحی است که از تغییر مکان خطی موسوم به مولدبوجود آید و آن همواره بر نقطه ای ثابت بنام راس میگذرد و بر منحنی معینی باسم هادی متکی است. یا مقاطع مخروطی. اگر یک مخروط مستدیر قایم یا دوار را با یک صفحه قطع کنیم برحسب وضع صفحه قاطع یکی از منحنیهای زیر بدست خواهد آمد: بیضی (قطع ناقص) هذلولی (قطع زاید) سهمی (قطع مکافی)، این منحنیها را مقاطع مخروطی نامند و بخشی از هندسه را که از خواص منحنیهای مذکور بحث میکند مخروطات خوانند. یامخروطیان، جمع مخروطی. تیره ایست از گیاهان باز دانه از رده پیدازادان که غالبا در منطقه معتدله میرویند. ساقه این تیره از گیاهان دارای طبقه مولدی است که آوندهای قرصی چوبی میسازد. برگهای آنها عموما باریک و سوزنی و دارای یک رگبرگ دایمی است و درخت همیشه سبز است. در تمام قسمتهای آنها لوله های شیرابه است که صمغهای مختلف ترشح میکنند. این صمغهابیشتر بنام تربانتین موسومند. میوه گیاهان این تیره مرکب و مخروطی شکل است. انواع مهم گیاهان این تیره عبارتند از: کاج سرو ابهل پیرو سرخدار و صنوبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخروطات
تصویر مخروطات
((مَ))
جمع مخروطه، مخروط ها، بخشی از هندسه که درباره خواص مقاطع مخروطی بحث می کند
فرهنگ فارسی معین