- مخروط
- تراشیده شده، یکی از اشکال هندسی که شکل کله قندی دارد
معنی مخروط - جستجوی لغت در جدول جو
- مخروط ((مَ))
- از اشکال هندسی شبیه به کله قند که قائده اش دایره است و به نقطه ای در بالا که رأس نام دارد منتهی می شود
- مخروط
- از اشکال هندسی، شبیه کله قند، کله قندی، تراشیده شده، خراطی شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(در تازی آمده است) : از ریشه پارسی گاو دنبال چرخوکی سرودیس منسوب به مخروط یا سطح مخروطی. سطحی است که از تغییر مکان خطی موسوم به مولدبوجود آید و آن همواره بر نقطه ای ثابت بنام راس میگذرد و بر منحنی معینی باسم هادی متکی است. یا مقاطع مخروطی. اگر یک مخروط مستدیر قایم یا دوار را با یک صفحه قطع کنیم برحسب وضع صفحه قاطع یکی از منحنیهای زیر بدست خواهد آمد: بیضی (قطع ناقص) هذلولی (قطع زاید) سهمی (قطع مکافی)، این منحنیها را مقاطع مخروطی نامند و بخشی از هندسه را که از خواص منحنیهای مذکور بحث میکند مخروطات خوانند. یامخروطیان، جمع مخروطی. تیره ایست از گیاهان باز دانه از رده پیدازادان که غالبا در منطقه معتدله میرویند. ساقه این تیره از گیاهان دارای طبقه مولدی است که آوندهای قرصی چوبی میسازد. برگهای آنها عموما باریک و سوزنی و دارای یک رگبرگ دایمی است و درخت همیشه سبز است. در تمام قسمتهای آنها لوله های شیرابه است که صمغهای مختلف ترشح میکنند. این صمغهابیشتر بنام تربانتین موسومند. میوه گیاهان این تیره مرکب و مخروطی شکل است. انواع مهم گیاهان این تیره عبارتند از: کاج سرو ابهل پیرو سرخدار و صنوبر
مخروطه در فارسی مونث مخروط، ریش بزی، رود باریک مونث مخروط جمع مخروطات
آمیخته، درهم
مخروبه، خراب، ویران شده
آمیخته شده، درهم شده، به هم آمیخته
شرط کرده شده، آنچه مقید به شرط است
چاییده سرما خورده
از ریشه پارسی خراشیده خراشیده شده
ویران کرده شده، دزدیده، نا آبادان
آمیخته شده، در هم و شوریده
لازم گردانیده شده و پیمان کرده شده
Eligible
misturado
elegível
gemischt
berechtigt
mieszany
uprawniony
имеющий право
смешанный
придатний
змішаний
gemengd
in aanmerking komende
mezclado
elegible
éligible
mélangé