جدول جو
جدول جو

معنی مخرب - جستجوی لغت در جدول جو

مخرب
ویرانگر
تصویری از مخرب
تصویر مخرب
فرهنگ واژه فارسی سره
مخرب
خراب کننده، ویران کننده
تصویری از مخرب
تصویر مخرب
فرهنگ فارسی عمید
مخرب
ویران کننده، نا آباد گرداننده
تصویری از مخرب
تصویر مخرب
فرهنگ لغت هوشیار
مخرب
((مُ خَ رِّ))
ویران کننده
تصویری از مخرب
تصویر مخرب
فرهنگ فارسی معین
مخرب
Destructively
تصویری از مخرب
تصویر مخرب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مخرب
destrutivamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مخرب
zerstörerisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
مخرب
destrukcyjnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
مخرب
разрушительно
دیکشنری فارسی به روسی
مخرب
руйнівно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مخرب
destructief
دیکشنری فارسی به هلندی
مخرب
destructivamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مخرب
de manière destructrice
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مخرب
distruttivamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مخرب
विनाशकारी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
مخرب
ধ্বংসাত্মকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
مخرب
dengan cara merusak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مخرب
yıkıcı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مخرب
파괴적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
مخرب
毁灭性地
دیکشنری فارسی به چینی
مخرب
破壊的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مخرب
הרסני
دیکشنری فارسی به عبری
مخرب
kwa uharibifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مخرب
อย่างทำลายล้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
مخرب
تدميريٌ
دیکشنری فارسی به عربی
مخرب
تباہ کن طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مخرج
تصویر مخرج
برونگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخبر
تصویر مخبر
خبررسان، خبرنگار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجرب
تصویر مجرب
کار آزموده
فرهنگ واژه فارسی سره
ویران در زبانزد) عرض (سنگی است که در آن ویرانی پدید آید وآن انداختن م و ن از مفاعلین است شکافته گوش آنست که میم اول و نون آخر (مفاعیلن) را بیندازند تا (فاعیل) بماند آنرا به (مفعول) تبدیل کنند و اسم این زحاف (خرب) است و اسم جزئی که عمل (خرب) در آن واقع شود (اخرب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مورب
تصویر مورب
اریب، اریبانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مغرب
تصویر مغرب
باختر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخبر
تصویر مخبر
خبر دهنده، آگاه کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخرم
تصویر مخرم
برآمدگی کوه، دماغه کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخروب
تصویر مخروب
مخروبه، خراب، ویران شده
فرهنگ فارسی عمید