- مخدره
- زن پرده نشین، زنی که در حجاب باشد
معنی مخدره - جستجوی لغت در جدول جو
- مخدره
- مخدره در فارسی مونث مخدر بنگرید به مخدر مخدره در فارسی مونث مخدر بنگرید به مخدر مونث مخدر دختر و زن در پرده نشانیده مستوره: اجازت فرمای تا به جهت تو مخدره ای را از اقران و اکفاء طلب کنیم، جمع مخدرات. مونث مخدر جمع مخدرات. یا ادویه (مواد) مخدره. داروهایی که استعمال آنها سبب بیحسی و بی حالی و تخدیر عمومی یا موضعی گردد (مانند کوکائین هروئین و غیره)، این داروها معمولا موجب اعتیاد میشوند
- مخدره ((مُ خَ دَّ رَ یا رِ))
- زن باحجاب و پرده نشین، جمع مخدرات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سبزه زار
مقدره در فارسی مونث مقدر بنگرید به مقدر مقدرت در فارسی توانش مونث مقدر، جمع مقدرات
ریزه و خرده، شراره آتش
ویژگی آنچه اعصاب را سست و بی حس می کند
مخده در فارسی زمین شکاف، ناز بالش پشتی ناز بالش پشتی
کسی یا چیزی که سست و بی حرکت میکند و موجب خواب رفتگی اعضا میشود
مدره در فارسی مونث مدر: شاش انگیز دشتان انگیز مونث مدر: ادویه مدره
پشتی، نازبالش
شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، اخگر، ابیز، آلاوه، لخشه، جرقّه، خدره، ژابیژ، آییژ، جذوه، لخچه، بلک، جمر، ایژک، جمره، ضرمه، آتش پاره، سینجر