جدول جو
جدول جو

معنی مخثاء - جستجوی لغت در جدول جو

مخثاء
(مِ)
خریطۀ انگبین چیننده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یاقوت گوید این کلمه لقب است و اسم او ندانم و کسی را که از او یادی کرده باشد نیافتم جز آنچه ابوبکر المبرمان، در کتاب خود، فی نکت کتاب سیبویه، در باب فرق میان ’الکلم والکلام’ از او نقل کرده است. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 171 و 173 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ / عِ)
افروختن سرگین گاو و پیل را، روپیه و آقچه بقاف نیز گویند. (غیاث اللغات) ، مهر زر و نقره. مهر درم از زر و نقره. سرسکه. میخ درم. مهریست سیمین. (مؤید الفضلاء) ، سکۀ زر. زر رائج
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ خثی. سرگین های گاو و پیل، زن بسیارآب فاسدهالقعر که تک رحم وی دور باشد
لغت نامه دهخدا
(مُ خَبْ بَءْ)
مخباء. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مَ بَءْ)
از ’خ ب ء’، جای پنهان کردن چیزی. (آنندراج) (از اقرب الموارد). مخباء (م خ ب ب ء) . جائی که چیزی را پنهان می کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَ)
جمع واژۀ مکیث. (اقرب الموارد). رجوع به مکیث شود
لغت نامه دهخدا
ارض میثاء، زمین نرم و سهل، (ناظم الاطباء)،
کلوخ کوب، (منتهی الارب، مادۀ وث ی)، میخکوب، (ناظم الاطباء)، کلوخ کوب، تخماق، (یادداشت مؤلف)، میثاءه، (اقرب الموارد)، سندان آهنگر، (منتهی الارب، مادۀ وث ی)، سندان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
زمین نرم. ج، میث. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخثاء
تصویر اخثاء
جمع خثی، تاپاله ها سرگین ها
فرهنگ لغت هوشیار