- مختلفین
- جمع مختلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی مختلفین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متخلف، ناسزا گران جمع متخلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع مختلس، ربا یندگان کش روندگان جمع مختلس در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
همیستاران پتیاران پتیر کان آخشیجان دشمنان جمع مخالف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متخلق، چهر یافتگان خوشخویان نیکرفتاران جمع متخلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متخلص، نامیدگان جمع متخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
تثنیه متخالف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)، جمع متخالف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکفل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متکفلین از خدمت نظام وظیفه معافند، جمع متکلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معترف، خستویان خستوکان جمع معترف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مختلف، جورواجور، گوناگون، اختلاف کننده، ویژگی آنچه یا آنکه پیوسته می آید و می رود
جمع متفق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، همعهدان متحدان، به فرانسه انگلستان آمریکا و غیره که در جنگ جهانگیر اول و جنگ جهانگیر دوم علیه آلمان و متحدان او می جنگیدند اطلاق شود مقابل متحدین محور
جمع مخوف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مخوف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مونث مختلف: آرا مختلفه جمع مختلفات. یا دایره مختلفه. یکی از دایره های عروضی. سه بحر طویل و مدید و بسیط ازین دایره بیرون آیند
جمع مخلص، یکرنگان پاکبازان جمع مخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مدرس شد عباد مخلصین را سبق داد از حقیقت مرسلین را. (عطار. اسرارنامه) جمع مخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مخففه در فارسی مونث مخفف: کاهنده سبک کننده، جمع مخفف، کاهندگان سبک کنندگان، سبکباران ابا زوا تان کاستکان جمع مخفف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) سبکباران، جمع مخفف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) تخفیف دهندگان
جمع مولف، گرد آورندگان نویسندگان جمع مولف. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : علاوه بر نصوص صریحه مولفین مذکور در فوق خود هیئت کتابت این کلمه... قرینه صریحه قاطعه دیگری است
جورواجور، گوناگون، اختلاف کننده، ویژگی آنچه یا آنکه پیوسته می آید و می رود، برای مثال کاین سیل متّفق بکند روزی این درخت / واین باد مختلف بکشد روزی این چراغ (سعدی۲ - ۴۷۷)
