خواستگاری کننده زن را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خواستگاری می کند زن را. (ناظم الاطباء) ، آن که می خواند کسی را در عروسی زنان قبیلۀ خود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختطاب شود
خواستگاری کننده زن را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خواستگاری می کند زن را. (ناظم الاطباء) ، آن که می خواند کسی را در عروسی زنان قبیلۀ خود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختطاب شود
کسی که خط میکشد و نشان می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، روی خطدار گشته و زغب برآورده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به مختط شود، دورکننده تب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ترک کننده تب. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختطاف شود
کسی که خط میکشد و نشان می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، روی خطدار گشته و زغب برآورده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به مختط شود، دورکننده تب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ترک کننده تب. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختطاف شود