جدول جو
جدول جو

معنی مختصات - جستجوی لغت در جدول جو

مختصات
جمع مختصه، ویژیدگان
تصویری از مختصات
تصویر مختصات
فرهنگ لغت هوشیار
مختصات
((مُ تَ صّ))
مجموعه دو یا سه عددی که به کمک آنها وضع یک نقطه در صفحه یا در فضا یا بر روی کره مشخص می شود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع مخصصه، ویژه گران جمع مخصصه یا مخصصات انواع. در اصطلاح صدر الدین شیرازی همان صور نوعیه است، جمع مخصصه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختصات هندسی
تصویر مختصات هندسی
همارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختصرا
تصویر مختصرا
به کوتاهی، گزیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختفات
تصویر اختفات
جمع اختف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختطات
تصویر اختطات
جمع اختط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصام
تصویر اختصام
دشمنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصاف
تصویر اختصاف
به هم چسباندن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصاص
تصویر اختصاص
خاص کردن، خاص گردانیدن بچیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصار
تصویر اختصار
کوتاه کردن سخن را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختسات
تصویر اختسات
جمع اختس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختجات
تصویر اختجات
جمع اختج. اختجها و حرکات و انقباضات ناگهانی اعضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصار
تصویر اختصار
چکیده، کوتاه، کوتاه کردن، کوتاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشخصات
تصویر مشخصات
شناسه ها، ویژگیها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتصات
تصویر انتصات
خاموش بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلصات
تصویر تخلصات
جمع تخلص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخصصات
تصویر تخصصات
جمع تخصص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصار
تصویر اختصار
مختصر کردن، کوتاه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخیلات
تصویر مخیلات
جمع واژۀ مخیله، قوۀ تخیل، تصور، مرکز تخیل در مغز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلفات
تصویر مخلفات
اشیا و اموالی که از کسی باقی مانده، اشیا و لوازم خانه، خوردنی هایی که به عنوان چاشنی به غذای اصلی اضافه شده یا همراه آن خورده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختصاص
تصویر اختصاص
مخصوص کاری یا چیزی کردن، ویژه کردن، ویژگی، قرب و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متخلصات
تصویر متخلصات
جمع متخلصه، نامیدگان جمع متخلصه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخصصات
تصویر متخصصات
جمع متخصصه، کار شناسان آز مودگان ویژه کاران جمع متخصصه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخذه، گرفتگان بر گرفتگان، جمع متخذه، گیرندگان جمع متخذه، جمع متخذه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متصله، همبندان پیوستگان جمع متصله (متصل) : دو شکل دیگر بود مرمتصلات را که بدل موضوع و محمول و مقدم و تالی کنی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخیله، گمانیده ها پنداشته ها، جمع مخیله، گماننده ها پندارندگان پندارنده ها جمع مخیله (مخیل) جمع مخیله (مخیل)، قضایا و مقدماتی هستند که نفس را بجنبانند تا بر چیزی حرص آرد یا از چیزی نفرت گیرد و باشد که نفس داند که دروغند. در دستور آمده: مخیلات عبارت از قضایایی هستند که در نفس اثر شگفت آوری گذاشته و موجب قبض و بسط شوند و قیاسی را که مرکب از مخیلات است شعر نامند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مختلطه، آمیختگان، جمع مختلطه، آمیزندگان جمع مختلطه (مختلط)، جمع مختلطه (مختلط)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختصران
تصویر مختصران
به، فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختصرا
تصویر مختصرا
بطور کوتاهی کلام و اختصار، به کوتاهی بطور اختصار باختصار
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخترعه، آفریدگان نو پدیدان، جمع مخترعه، کبا دوران آفرینندگان جمع مخترعه (مخترع) : برآن قرار افتاد که از عرایس مخترعات گذشتگان مخدره ای که از پیرایه عبارت عاطل باشد بدست آید. . ، جمع مخترعه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مختاره، بر گزیدگان آزاد کامان واکداران جمع مختاره (مختار) برگزیده ها منتخبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخصوصات
تصویر مخصوصات
جمع مخصوصه، ویژگان جمع مخصوصه (مخصوص)
فرهنگ لغت هوشیار
زنان پرده نشین، خانمهای با حجاب و پرده نشین و پاکدامن و با شرم و حیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختلفات
تصویر مختلفات
جمع مختلفه (مختلف)
فرهنگ لغت هوشیار