جدول جو
جدول جو

معنی مخبثه - جستجوی لغت در جدول جو

مخبثه(مَ بَ ثَ)
سبب خبث و فساد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به خبث شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ یَ)
جائی که چیزی را در آن نهاده و پنهان می کنند. ج، مخابی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِبَ صَ)
کفچۀ افروشه. (منتهی الارب) (آنندراج). کفچۀ حلواگر. (دهار). نوعی از کفچه. (ناظم الاطباء). ملعقه ای که با آن خبیص را بهم زنند. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(مَ بَ رَ / مَ بُ رَ)
آگاهی به چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب). علم به چیزی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درون چیزی. نقیض منظر. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). درون هر چیز. (ناظم الاطباء) ، جای آزمایش. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، هنر. (دهار چ بنیاد فرهنگ ایران)
لغت نامه دهخدا
(مَ بَ رَ)
آبخانه. (منتهی الارب) (آنندراج). آبخانه و حوض خانه و جای لازم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خِ ثَ)
بنده گرفتگی از قومی که برده کردن آنها حلال نیست. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، ناپاکی. ناراستی. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ ثَ)
جمع واژۀ خبیث. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ خَبْ بَ)
شکم وادی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(مُ بِ)
کسی که یاران خبیث داشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اخباث شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مخبث
تصویر مخبث
کسی که یاران خبیث داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار