جدول جو
جدول جو

معنی مخالفه - جستجوی لغت در جدول جو

مخالفه
(شَعْوْ)
با کسی خلاف کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). خلاف کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). خلاف. (ناظم الاطباء) (محیط المحیط). و رجوع به خلاف و مخالفت شود، لازم گرفتن کسی را. (ناظم الاطباء) ، رفتن نزدیک زنی در غیبت شوهر او. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، واپس ایستاده شدن. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح صرفی) آمدن کلمه ای برخلاف قاعده لغت عرب مثلاً واجب است که در قام اعلال گردد و در مدّ ادغام، حال اگر جز این باشد آن را مخالفت قیاس خوانند. (از تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا
مخالفه
مخالفه و مخالفت در فارسی: همیستاری پتکار پتیا راکی نیسانی نا سازی دشمنی نا هنجاری خلاف کردن، دشمنی کردن: چون میان ما مخالفت ظاهر گشت... یا مخالف قیاص. آنست که کلمه ای مخالف قواعد صرفی و لغوی باشد مانند: بودنی بود می بیار اکنون رطل پرکن مگوی بیش سخون. (رودکی) گر بجان خرمی دو اسبه در آی ور بدل خوشندی خر اندر کش. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مختلفه
تصویر مختلفه
مختلف، جورواجور، گوناگون، اختلاف کننده، ویژگی آنچه یا آنکه پیوسته می آید و می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
ناسازگاری کردن، ستیزه کردن، دشمنی کردن، در موسیقی گوشۀ اوج دستگاه های سه گاه و چهارگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
عداوت و دشمنی و نفاق
فرهنگ لغت هوشیار
مخالعه و مخالعت در فارسی: سر دادن (فرارودی) هلش: با پرداخت جدایی کردن زن و شوهر از هم با دادن مالی
فرهنگ لغت هوشیار
مخالطت و مخالطه در فارسی آمیزش، آزار، گای گادن آمیزش کردن با کسی معاشرت کردن، مباشرت کردن با زن آرمیدن، آمیزش: مرا در عهد جوانی با جوانی اتفاق مخلطت بود و صدق مودت، آرمش جماع
فرهنگ لغت هوشیار
مونث مختلف: آرا مختلفه جمع مختلفات. یا دایره مختلفه. یکی از دایره های عروضی. سه بحر طویل و مدید و بسیط ازین دایره بیرون آیند
فرهنگ لغت هوشیار
مخالصت در فارسی: یکرنگی راستبازی رو راستی با یکدیگر دوستی ویژه داشتن دوست یک رنگ بودن: ... تا ببرکت مخالصت ویمن مماحضت یکبارگی عقده تعسر از کار گشوده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالسه
تصویر مخالسه
مخالست در فارسی: شتابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالبه
تصویر مخالبه
فریفتن
فرهنگ لغت هوشیار
خو گری خو گیری منسوب به مال نهائی مقابل حالی: رنجهای بی نهایت مالی بر شماتت اعدا حالی برگزیدم. خوگر شدن خوگری خوگر شدن روان بندگان یاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
((مُ لَ فَ))
عدم موافقت، ضدیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
Opposition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
opposition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
مخالفت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
ฝ่ายค้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
upinzani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
oposisi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
הִתנַגְּדוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
反対
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
反对
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
반대
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
muhalefet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
оппозиция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
বিরোধিতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
विरोध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
opposizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
oposición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
oppositie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
опозиція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
opozycja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
Opposition
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مخالفت
تصویر مخالفت
oposição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
عدم تایید، مخالفت
دیکشنری اردو به فارسی