- مخافت
- بیمناک شدن، ترسیدن، ترس، خوف
معنی مخافت - جستجوی لغت در جدول جو
- مخافت
- خوف و ترسیدن
- مخافت ((مَ فَ))
- ترس، هراس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترساندن: بیم دادن
تنکی سستی آمیزه
پنهانی گفتن
سبکی عقل، سست رای شدن
دوستی کردن با یکدیگر
ناسازگاری کردن، ستیزه کردن، دشمنی کردن، در موسیقی گوشۀ اوج دستگاه های سه گاه و چهارگاه
کم عقل بودن، سبک عقل بودن، کم عقلی، سبکی در عقل، ضعف و سبکی در هر چیز
عداوت و دشمنی و نفاق
گمان بردن، دوستی کردن با هم، دوستی: ملوک آفاق به مخالت دولت او مفتخر و سلاطین جهان بمراسلت حضرت او مبتهج
مخافت در فارسی: ترسیدن بیمیدن بیم کردن
جمع مخافه، ترس ها بیم ها جمع مخافت
بعد و دوری و فاصله، دوری راه
فاصلۀ بین دو مکان
Opposition
oposição
Opposition
opozycja
оппозиция
опозиція
oppositie
oposición
opposition
opposizione
विरोध
বিরোধিতা
oposisi
muhalefet