محوساختن (شِ کَ کَ دَ) ستردن. محو کردن: طلس، محو ساختن نوشته را. (منتهی الارب) : آثار بزرگان پیشین محو سازد. (مجالس سعدی ص 25) ادامه... ستردن. محو کردن: طلس، محو ساختن نوشته را. (منتهی الارب) : آثار بزرگان پیشین محو سازد. (مجالس سعدی ص 25) لغت نامه دهخدا