جدول جو
جدول جو

معنی محمودسیر - جستجوی لغت در جدول جو

محمودسیر
(مَ یَ)
نیکوروش. خوب رفتار:
میر محمود ملکزادۀ محمودسیر
شاه محمود ملک فرۀ محمودفعال.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ رَ)
پسندیده روش. نیکورفتار
لغت نامه دهخدا
(مَ سَ رَ)
نکوباطن. خوش نیت. نیک نهاد: پادشاهی بوده است در نواحی کابل مسعودسیرت، محمودسریرت. (سندبادنامه ص 250)
لغت نامه دهخدا
(مَ دِ)
دهی است از دهستان چهاردولی مراغه با 2108 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، واقع در 16هزارگزی شمال رفسنجان و 18هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به کرمان با 139 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منسوب به مطلق محمود، منسوب به محمود که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی) ، منسوب به محمود غزنوی. رجوع به غزنویان شود، نوعی سکۀ نقره. (از آنندراج). قسمی از مسکوک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان. 336 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شاعری باستانی که شعر او در لغت نامۀ اسدی به شاهد آمده است
لغت نامه دهخدا
منسوب به محمود (مطلقا)، منسوب به سلطان محمودغزنوی: غلامان محمودی، سکه ای بود نقره
فرهنگ لغت هوشیار