جدول جو
جدول جو

معنی محمدطاهری - جستجوی لغت در جدول جو

محمدطاهری
(مُ حَمْ مَ مِ)
دهی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار، واقع در 61هزارگزی شمال خاوری گاوبندی با 89 تن سکنه. آب آن از چاه و باران و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
ابوبکر محمد بن محمد بن اسماعیل طاهری. وی از ابوحفص بن شاهین روایت کرده است. او از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
ابوالقاسم عبدالله بن حسین قسامی حنبلی طاهری. وی از ابونصر رسی روایت میکند و منسوب به حریم طاهری است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
یکی از شعرای ایران است. از اوست:
چو ترک سرکش من مایل شراب شود
ز تاب عارض او مرغ دل کباب شود.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
ابوالحسن علی بن عبدالعزیز بن حسن بن محمد بن هرون بن عصام بن رزیق بن محمد بن عبدالله بن طاهر بن حسین بن مصعب طاهری. وی از ابوبحر محمد بن حسن بن کوثر واحمد بن جعفر بن سلم و ابومالک قطیعی و جز آنان روایت کرده است. در شوال سال 486 هجری قمری درگذشته است. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’). رجوع به ابویعلی احمد طاهری شود
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن سعد بن منیع زهری کاتب واقدی، مکنی به ابوعبدالله. از فضلای برجستۀ زمان خود بود و مدتی به مصاحبت محمد بن عمر بن واقدی پیوست و کتابت او کرد و بدو شهرت یافت و او را جز طبقات کبیرمعروف، طبقات دیگری است صغیر. وی ثقه و صدوق بود. گویند کتابهای واقدی نزد چهار کس فراهم شد نخست کاتب وی محمد بن سعد بود. وی حدیث و فقه و جز این دو بنوشت. در سن شصت ودوسالگی درگذشته است و در مقبرۀ باب الشام دفن شده. (از وفیات الاعیان ج 2 ص 85). و نیز رجوع به ابن سعد ابوعبدالله محمد بن سعد و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ ری ی)
محمد بن احمد بن محمد دندانقانی متولد در 336 هجری قمری و متوفی در 429 هجری قمری مردی عالم و زاهد و واعظ و محدث و از شاگردان ابوعلی زاهر فقیه سرخسی است. وی فقه و حدیث را نزد ابوعلی فرا گرفت و از این روی او و فرزندش ابوالقاسم به زاهری شهرت یافتند. از استاد خود ابوعلی زاهر و جمعی دیگر از مراوزه (مرویان) مانند ابوالعباس احمد بن سعید معدانی و ابوالقاسم بن محمد مفسر نیشابوری نقل حدیث کرده است و فرزند وی ابوالقاسم زاهری و همچنین ابوحامد احمد بن محمدشجاعی و ابوالفضل محمد بن احمد بن ابی جعفر طبسی و دیگران از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی). و رجوع به زاهری اسماعیل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر، واقع در 33هزارگزی جنوب باختری اهرم و2هزارگزی ساحل دریا با 507 تن سکنه. آب آن از چاه وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ شَ)
دهی است از دهستان انگالی بخش برازجان شهرستان بوشهر، واقع در 34هزارگزی باختر برازجان و جنوب رود حله با 141 تن سکنه. آب آن از چاه و رود حله و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا