جدول جو
جدول جو

معنی محمدحسن - جستجوی لغت در جدول جو

محمدحسن(مُ حَمْ مَحَ سَ)
محمد حسن خان قاجار پدر آغامحمدخان مؤسس سلسلۀ قاجاریه و پسر فتحعلی خان قاجار قوانلو، که در 1127 هجری قمری متولد و در سال 1172 هجری قمری در نزدیکی اشرف (بهشهر) بوسیلۀ سبزعلی نام و دو نفر دیگر کشته شد. وی در زمان حیات نادر غالباً متواری بود و گاهی هم که خودی نشان میداد پس از شکست مجدداً آواره می شد تا در سال 1160 هجری قمری که خبر قتل نادر را شنید، از مخفی گاه خویش بیرون آمد و برای رسیدن به سلطنت ایران به شهرهای گرگان و مازندران یورش برد، آنکه عادلشاه او را شکست داد. در زمان کریم خان زند چندی محمد حسن خان کر و فری داشت حتی شیراز را محاصره کردلیکن به فتح آن توفیق نیافت در مراجعت بسیاری از سپاهیان وی از او روی گردان شدند عاقبت الامر در جنگی که با شیخ علیخان زند از فرماندهان کریم خان کرد متواری گشت و سرانجام کشته شد. رجوع به تاریخ اقبال شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ حُ سَ)
قصبۀ ناحیۀ لیراوی است
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ حَ سَ)
او راست: تطبیق الاجراآت القانونیه علی مواد قوانین المحاکم الاهلیه و آن در مصر بچاپ رسیده است
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ حُ سَ)
ابن خلف تبریزی، متخلص به برهان. از احوالات او به علت قلت منابع اطلاع جامعی در دست نیست، اما بنابرآنچه در مقدمۀ برهان قاطع مصرح است این کتاب را به نام سلطان عبدالله قطب شاه پادشاه شیعی مذهب گلنکده مصدر کرده است و این سلطان ششمین پادشاه از سلسلۀ سلاطین جنوب هندوستان است که بعد از سلاطین بهمنی از 918- 1083 هجری قمری در یک قسمت از فلات دکن حکمرانی می کرده اند و سلطان عبدالله ممدوح و معاصر برهان تبریزی در سال 1023 هجری قمری متولد شده و در سال 1036 هجری قمری به تخت سلطنت نشسته است و در سال 1083 هجری قمری وفات یافته است. (مقدمۀبرهان قاطع چ معین). و رجوع به برهان تبریزی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان کرانی شهرستانی بیجار، واقع در 12 هزارگزی شمال باختر حسن آباد سوگند و 2 هزارگزی قزل تپه با 215 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان نبت بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، واقع در 110هزارگزی باختر نیکشهر کنار راه مالرو نبت به فنوج با 300 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ صَ)
محمدحسن نائل مرصفی. ادیب و روزنامه نگار مصری و صاحب مجلۀ الجدید و مجلۀ شهرزاد. در سال 1353 هجری قمری درگذشت او راست: الابداع - زهرهالرسائل - لاّلی ٔ الانشاء - القول المراد من بانت سعاد - ادب اللغه العربیه - تعلیقات بر شرح شیخ محمد عبده بر نهج البلاغه. (از اعلام زرکلی ج 6 ص 326)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ حَ سَ)
پسر محمدعلی شاه و برادر احمدشاه قاجار و ولیعهد اوست پس از خلعاحمدشاه به اروپا تبعید شد و چند سال بعد درگذشت
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْمَ حَ سَ)
حاج مولی، ابن (حاج) عبدالله بروجردی. از اعاظم فضلاء اخیر است و در فقه و اصول ماهر و صاحب تصنیف است. وی نزد مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین تلمﱡذ کرد و دختر او را تزویج کرد و از او فرزندان فاضل آمد و او مدعی افضلیت بر جمیع علمای عصر خویش بود وزندگانی او بسامان و نزد خاص و عام گرامی بود و عمری دراز یافت، ولی رأی او بر یک فتوی غالباً مستقر نبود و در آخر سال 1270 ه. ق. درگذشت و غالب بلاد شیعه مراسم تعزیت او بر پا داشتند. مسقطالرأس او بروجرد است. (روضات الجنات ص 28). سه پسر او جمال الدین، نورالدین و فخرالدین نام دارند و هر سه از علماء باشند. (المآثر و الاّثار) (الذریعه ج 1 ص 136 و 146)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
محمدحسن پسر شاه محمدزمان. یکی از شاعران هندوستان بود. پدر او از ملو’ الله آبادبشمار میرفت. اشرف یک مثنوی بنام معادن فیض دارد
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ مُ حَمْ مَ حَ سَ)
نام پلی است که محمدحسن خان قاجار در بارفروش بر روی بابل در موضع اتصال آن با آب هرون که از سوی مغرب می آید ساخته است. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 44)
لغت نامه دهخدا
محمدآباد هراتی، دهی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان کنار راه مالرو رفسنجان به بافق با 100 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ دِ مُ حَمْ مَ حَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان آباده. واقع در 12هزارگزی شمال آباده و یک هزارگزی شوسۀ آباده به اصفهان. دارای 12 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(کَ تِ مُ حَمْ مَ رِ)
دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه شهرستان مشهد واقع است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ حَ سَ)
شیخ شیخ محمدحسن، معروف به صاحب جواهر فرزند شیخ باقر اصفهانی، ازفقهای بزرگ و از مراجع تقلید شیعیان است که در سال 1266 هجری قمری در سن قریب به 70سالگی در نجف درگذشته است. او راست: جواهرالکلام فی شرح کتاب شرایعالاسلام
لغت نامه دهخدا
(یِ گِ جَ مُ حَمْ مَ رِ)
دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 14هزارگزی شمال اردبیل، با 228 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا