جدول جو
جدول جو

معنی محرفین - جستجوی لغت در جدول جو

محرفین
(مُ حَرْ رِ)
جمع واژۀ محرف (در حالت نصبی و جری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارتین
تصویر مارتین
(پسرانه)
رهبر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارلین
تصویر مارلین
(دخترانه)
برج، پناهگاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زورفین
تصویر زورفین
زرفین، حلقۀ کوچک که به در یا چهارچوب در می کوبند و زنجیر یا چفت را به آن می اندازند، زفرین، زوفرین، زلفین، برای مثال خوی نیکو را حصار خویش گیر / وز قناعت بر سرش زن زورفین (ناصرخسرو۱ - ۱۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرفین
تصویر مرفین
مورفین، آلکالوییدی با طعم تلخ، به شکل کریستال های استوانه ای و بی رنگ که از تریاک استخراج می شود و در پزشکی به عنوان مسکن و خواب آور به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مورفین
تصویر مورفین
آلکالوییدی با طعم تلخ، به شکل کریستال های استوانه ای و بی رنگ که از تریاک استخراج می شود و در پزشکی به عنوان مسکن و خواب آور به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ حَرْ رِ)
ج محرّم (در حالت نصبی و جری). رجوع به محرم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مادۀ سمی مخدر که از شیرۀ خشخاش و شقایق گیرند. (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی از آلکالوئیدهایی است که در گیاه خشخاش موجود است و از شیرۀ خشخاش (که به تریاک موسوم است) استخراج شود. نسبت وزن مرفین به وزن تریاک 1/10 است
لغت نامه دهخدا
(مُ حَرْ رَ)
ج محرّر (در حالت نصبی و جری). رجوع به محرر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَرْ رِ)
جمع واژۀ محرر (در حالت نصبی و جری). رجوع به محرر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَرْ رِ)
جمع واژۀ محرّک (در حالت نصبی و جری). رجوع به محرّک شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ)
جمع واژۀ مسرف (در حالت نصبی و جری). رجوع به مسرف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ)
ج محرم (در حالت نصبی و جری). رجوع به محرم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ فَ)
نام دو ستاره است. ابوریحان نویسد: و اندر ستارگان سگ بزرگ که جبار است دو ستاره است نام ایشان محلفین و محنثین، ای سوگنددهنده و سوگندشکننده. (التفهیم ص 105). و رجوع به محلفان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَلْ لِ)
جمع واژۀ محلف (در حالت نصبی و جری)
لغت نامه دهخدا
جمع محرق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعرفین
تصویر متعرفین
جمع متعرف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متفق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، همعهدان متحدان، به فرانسه انگلستان آمریکا و غیره که در جنگ جهانگیر اول و جنگ جهانگیر دوم علیه آلمان و متحدان او می جنگیدند اطلاق شود مقابل متحدین محور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متحرز، پناهیدگان خویشتنداران جمع متحرز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متحرک، جنبندگان لانایان جمع متحرک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبرز، سر آمدان جمع مبرز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارتین
تصویر مارتین
نام تجارتی نوعی تفنگ که در زمان قاجاریه در ایران معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محرک، بر انگیختگان، جمع محرک، انگیختاران جنبانندگان جمع محرک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه ای باشد که بر چار چوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند، زلف معشوق. توضیح: بعضی این کلمه را زلفین بصیغه تثتیه خوانند ولی باید دانست که اولا زلف در عربی قدیم نیامده و معربست و ثانیا استعمال دوزلفین و زلفینکان از طرف گویندگان رفع شبه میکند. مع هذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصفین
تصویر متصفین
جمع متصف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محرض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محرص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرفین
تصویر مرفین
ماده سمی مخدر که از شیره خشخاش و شقایق گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محرزین
تصویر محرزین
جمع محرز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محرر، نویسندگان آزاد کنندگان زدایندگان جمع محرر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مسرف، باد دستان بیهوده خواران هرزه خواران وند گران جمع مسرف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرفین
تصویر مرفین
((مُ))
مسکنی قوی برای تسکین درد که استعمال آن اعتیاد می آورد
فرهنگ فارسی معین
خودسران، ستمکاران، نازپروردگان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جوهر تریاک، مایه هروئین، آلکالوئیدی مخدر و مسکن
فرهنگ واژه مترادف متضاد