- محدودات (مَ)
جمع واژۀ محدوده. رجوع به محدوده شود
معنی محدودات - جستجوی لغت در جدول جو
- محدودات
جمع محدوده، دیوار بندان سامانداران مرزین ها جمع محدوده (محدود)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ معدوده. رجوع به معدود و معدوده شود.
- ایام معدودات، روزهای اندک و قابل شمارش: ایاماً معدودات فمن کان منکم مریضاً او علی سفر فعده من ایام اخر. (قرآن 184/2). ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاماً معدودات و غرهم فی دینهم ماکانوا یفترون. (قرآن 24/3). و اذکروا اﷲ فی ایام معدودات فمن تعجل فی یومین فلااثم علیه. (قرآن 203/2).
- ، سه روز تشریق است که سپس یوم النحر آید. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
- ایام معدودات، روزهای اندک و قابل شمارش: ایاماً معدودات فمن کان منکم مریضاً او علی سفر فعده من ایام اخر. (قرآن 184/2). ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاماً معدودات و غرهم فی دینهم ماکانوا یفترون. (قرآن 24/3). و اذکروا اﷲ فی ایام معدودات فمن تعجل فی یومین فلااثم علیه. (قرآن 203/2).
- ، سه روز تشریق است که سپس یوم النحر آید. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
انحصار، حصر، تحدید، تنگنا، قید، کمبود
محدودیت
