نعت فاعلی از احتفاف. آنکه میخورد هر آنچه در دیگ باشد از طعام. (از منتهی الارب) ، کسی که می پوشاند خود را به جامه و جامه بر خود می پیچد. (ناظم الاطباء) ، زنی که برهنه و ساده کند روی را از موی برای زینت. (آنندراج)
نعت فاعلی از احتفاف. آنکه میخورد هر آنچه در دیگ باشد از طعام. (از منتهی الارب) ، کسی که می پوشاند خود را به جامه و جامه بر خود می پیچد. (ناظم الاطباء) ، زنی که برهنه و ساده کند روی را از موی برای زینت. (آنندراج)
نعت فاعلی از احتراف. هم پیشه و صاحب پیشه. (آنندراج). پیشه ور. (دهار). صاحب حرفه. (از اقرب الموارد). پیشه ور و صنعتگر. (ناظم الاطباء) : طبع تیز دوربین محترف چون خر پیرش ببین آخر خرف. مولوی (مثنوی ص 241)
نعت فاعلی از احتراف. هم پیشه و صاحب پیشه. (آنندراج). پیشه ور. (دهار). صاحب حرفه. (از اقرب الموارد). پیشه ور و صنعتگر. (ناظم الاطباء) : طبع تیز دوربین محترف چون خر پیرش ببین آخر خرف. مولوی (مثنوی ص 241)
نعت فاعلی از احتفاز. بر هر دو پا نشیننده و فراهم آینده و خویشتن را ورچیننده و راست بر سرین نشیننده. (از منتهی الارب). آنکه دست و پا و دامن خود را جمع می کند تا برای کار آماده شود. (از منتهی الارب). آنکه دامن بر می چیند که آمادۀ کاری شود. (ناظم الاطباء) ، آنکه برانگیخته شود و کوشش کند در رفتن. (از منتهی الارب)
نعت فاعلی از احتفاز. بر هر دو پا نشیننده و فراهم آینده و خویشتن را ورچیننده و راست بر سرین نشیننده. (از منتهی الارب). آنکه دست و پا و دامن خود را جمع می کند تا برای کار آماده شود. (از منتهی الارب). آنکه دامن بر می چیند که آمادۀ کاری شود. (ناظم الاطباء) ، آنکه برانگیخته شود و کوشش کند در رفتن. (از منتهی الارب)
نعت فاعلی از احتفال. آنکه آراسته و زینت گرفته است، گردآمده و فراهم شده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مردم گردآمده. (آنندراج) ، وادی بسیار پر شده از سیل. (از منتهی الارب). رود پرآب. (ناظم الاطباء) ، پیدا و هویدا و واضح. (از منتهی الارب) (ازناظم الاطباء) ، نیک قیام کننده به کارها. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
نعت فاعلی از احتفال. آنکه آراسته و زینت گرفته است، گردآمده و فراهم شده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مردم گردآمده. (آنندراج) ، وادی بسیار پر شده از سیل. (از منتهی الارب). رود پرآب. (ناظم الاطباء) ، پیدا و هویدا و واضح. (از منتهی الارب) (ازناظم الاطباء) ، نیک قیام کننده به کارها. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
سخت عیش و کم مال گردنده. (از منتهی الارب). بینوا و مفلس و تنگدست شونده. (از ناظم الاطباء) ، طواف کننده و گرداگرد آینده. (از منتهی الارب) ، بافندۀ جامه. (ناظم الاطباء) ، کسی که می پوشاند و می پیچد چیزی را به جامه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
سخت عیش و کم مال گردنده. (از منتهی الارب). بینوا و مفلس و تنگدست شونده. (از ناظم الاطباء) ، طواف کننده و گرداگرد آینده. (از منتهی الارب) ، بافندۀ جامه. (ناظم الاطباء) ، کسی که می پوشاند و می پیچد چیزی را به جامه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)